کلمه جو
صفحه اصلی

manure


معنی : کود کشاورزی، کود دادن
معانی دیگر : کود (به ویژه مدفوع یا کود گیاهی - برای کود شیمیایی fertilizer به کار می رود)، گسته، رشوه

انگلیسی به فارسی

کود دادن، کود کشاورزی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the waste matter of animals, esp. that of cows and horses, used as a fertilizer. Manure is often mixed with other organic materials such as straw.
مترادف: fertilizer
مشابه: compost, dung, marl, muck, mulch, nitrogen, soil
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: manures, manuring, manured
• : تعریف: to spread or treat with manure.
مترادف: dung, fertilize
مشابه: enrich, muck, mulch

• waste, animal dung; fertilizer
fertilize with manure, spread or treat land with organic material
manure is animal faeces that is spread on the ground in order to improve the growth of plants.

دیکشنری تخصصی

[خاک شناسی] کوددامی

مترادف و متضاد

کود کشاورزی (اسم)
manure

کود دادن (فعل)
dung, compost, fertilize, manure, fatten

fertilizer


Synonyms: buffalo chips, compost, cow chips, cowplop, droppings, dung, excrement, guano, maul, meadow muffins, mulch


جملات نمونه

1. in china they use human manure
در چین کود انسانی به کار می برند.

2. A green manure is a crop grown mainly to improve soil fertility.
[ترجمه زباری] کود آلی یا کود سبز، گیاهانی رشد کرده هستند که به منظور افزایش حاصلخیزی به خاک افزوده می شود.
[ترجمه ترگمان]کود سبز یک محصول است که عمدتا برای بهبود باروری خاک کشت می شود
[ترجمه گوگل]کود سبز محصولی است که به طور عمده برای بهبود باروری خاک رشد می کند

3. The farmers were distributing manure over the field.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان در حال توزیع کود بر روی زمین بودند
[ترجمه گوگل]کشاورزان توزیع کود را در این زمینه داشتند

4. Dig plenty of well-rotted manure into the soil.
[ترجمه ترگمان] یه عالمه کود فاسد رو به خاک تبدیل می کنیم
[ترجمه گوگل]کود را به غلظت زیادی از خاک وارد کنید

5. If farm - yard manure is used it must be well rotted.
[ترجمه زباری] اگر برای مزرعه یا باغچه کود استفاده کنیم، باید کاملاً پوسیده باشد.
[ترجمه ترگمان]اگر کود مزرعه مورد استفاده قرار گیرد، باید کاملا rotted باشد
[ترجمه گوگل]اگر مزرعه - کود حیاط مورد استفاده قرار گیرد باید به خوبی پوشیده شود

6. Adding organic matter such as manure can improve the soil.
[ترجمه زباری] افزودن مواد آلی مانند کود باعث بهبود خاک می گردد.
[ترجمه ترگمان]افزودن مواد آلی مانند مدفوع می تواند منجر به بهبود خاک شود
[ترجمه گوگل]افزودن مواد آلی مانند کود ممکن است خاک را بهبود بخشد

7. Green manure crops such as alfalfa and mustard are widely used in organic gardening.
[ترجمه ترگمان]محصولات کشاورزی سبز مانند یونجه و خردل به طور گسترده در باغبانی آلی به کار می روند
[ترجمه گوگل]محصولات کود سبز مانند یونجه و خردل به طور گسترده ای در باغبانی ارگانیک استفاده می شود

8. The manure should be well dug in.
[ترجمه ترگمان]کود باید به خوبی کنده شود
[ترجمه گوگل]کود باید به خوبی از بین برود

9. Work in plenty of well-rotted manure.
[ترجمه ترگمان] تو یه عالمه کود فاسد کار میکنه
[ترجمه گوگل]کار در مقدار زیادی کودهای ریز شده

10. He always reeked of horse manure and whiskey.
[ترجمه ترگمان]همیشه بوی کود و ویسکی می داد
[ترجمه گوگل]او همیشه از کود حیوانی و ویسکی خواسته بود

11. The provenance of a manure heap seemed of limited importance beside the problems presently exercising her mind.
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی از کود حیوانی در کنار مشکلات به نظر می رسید که در ذهن او خیلی مهم بود
[ترجمه گوگل]پروانه ی یک کود نیت به نظر می رسد در کنار مشکلات موجود در ذهن او، اهمیت محدودی دارد

12. Gardeners reckon her manure is pure gold.
[ترجمه زباری] باغبان همیشه کود خود را طلای خالص تلقی می کند.
[ترجمه ترگمان]گمان می کنم کود او طلای خالص است
[ترجمه گوگل]باغبان فکر می کنند کود خود را طلای خالص است

13. Fork garden compost or manure into the bottom and sprinkle a handful of bonemeal to each metre.
[ترجمه ترگمان]\" فورک باغ و یا کود به کف آن و کمی of به هر متر \"
[ترجمه گوگل]کمپوست باغ و یا کود کمپوست را به پایین و یک انگشت شماری از bonemeal را به هر متر بپاشید

In China they use human manure.

در چین کود انسانی به کار می‌برند.


پیشنهاد کاربران

کود حیوانی

کود دامی
Animal dung used as a fertilizer

manure ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: کود دامی
تعریف: کودی که منشأ آن فضولات دام و ماکیان است


کلمات دیگر: