کلمه جو
صفحه اصلی

ecosystem


(زیست بوم شناسی - زیست شناسی) اکوسیستم، بوم سازگان (همزیستی و وابستگی جانوران و گیاهان و ترکیزه های یک ناحیه و رابطه ی آنها با عوامل شیمیایی و غیره)، بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد

انگلیسی به فارسی

بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله در طبیعت بدهد. محیط زیست، قسمت‌های زنده و عوامل غیرزنده مؤثر بر آن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a community of living things, together with their environment.

- A pond is an interesting ecosystem to study.
[ترجمه ترگمان] یک استخر یک اکوسیستم جالب برای مطالعه است
[ترجمه گوگل] یک حوضچه اکوسیستم جالب برای مطالعه است

• ecological system, reciprocal relationship between living things and the environment
an ecosystem is all the plants and animals that live in a particular area together with the complex relationship that exists between them and their environment; a technical term in biology.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] اکوسیستم قسمتى از اکولوژى (بوم شناسى) شامل محیط زیست ،قسمت هاى زنده آن وعوامل غیر زنده موثر بر آن
[خاک شناسی] بوم نظام
[آب و خاک] بوم سامان، بوم نظام

مترادف و متضاد

environment


Synonyms: ecological community, environs


جملات نمونه

1. All the organisms in an ecosystem are part of an evolutionary continuum.
[ترجمه ترگمان]تمام ارگانیزم های موجود در یک اکوسیستم بخشی از یک زنجیره تکاملی هستند
[ترجمه گوگل]همه موجودات در اکوسیستم بخشی از یک تکامل تکاملی هستند

2. Such a rich source of food gives an ecosystem almost as diverse as the Coral Seas.
[ترجمه ترگمان]چنین منبع غنی غذا اکو سیستم تقریبا به اندازه دریاهای کورال است
[ترجمه گوگل]چنین منبع غنی از غذا یک اکوسیستم را تقریبا به همان اندازه دریای مرجانی متفاوت می کند

3. If the dynamics of the whole ecosystem fail in this respect, changes will inevitably occur, until finally self-consistency is achieved.
[ترجمه ترگمان]اگر پویایی کل اکوسیستم در این رابطه شکست بخورد، تغییرات به طور اجتناب ناپذیری رخ خواهند داد تا اینکه سرانجام ثبات حاصل شود
[ترجمه گوگل]اگر دینامیک کل اکوسیستم در این زمینه شکست بخورد، تغییرات ناگزیر رخ خواهد داد، تا زمانی که نهایتا خودسنجی به دست آید

4. The rainforest is a self-supporting ecosystem.
[ترجمه ترگمان]جنگل های بارانی یک اکوسیستم خود پشتیبان است
[ترجمه گوگل]جنگل های بارانی یک اکوسیستم حمایت کننده هستند

5. The bay has a very complex and delicate ecosystem.
[ترجمه ترگمان]این خلیج یک اکوسیستم بسیار پیچیده و ظریف دارد
[ترجمه گوگل]خلیج دارای اکوسیستم بسیار پیچیده و ظریف است

6. Where there is an ecosystem, there are local experts.
[ترجمه ترگمان]جایی که یک اکوسیستم وجود دارد، متخصصان محلی وجود دارند
[ترجمه گوگل]جایی که یک اکوسیستم وجود دارد، کارشناسان محلی وجود دارد

7. Figure 8 illustrates the differences between a natural ecosystem and an urban-industrial ecosystem.
[ترجمه ترگمان]شکل ۸ تفاوت های بین یک اکوسیستم طبیعی و یک اکوسیستم شهری - صنعتی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]شکل 8 تفاوت بین یک اکوسیستم طبیعی و یک اکوسیستم صنعتی شهری را نشان می دهد

8. The couplings between members of an ecosystem are far more flexible and transient than the couplings between members of an organism.
[ترجمه ترگمان]کوپلینگ بین اعضای یک اکوسیستم بسیار انعطاف پذیرتر و گذرا از کوپلینگ بین اعضای یک ارگانیسم است
[ترجمه گوگل]اتصالات بین اعضای یک اکوسیستم بسیار انعطاف پذیرتر و طولانی تر از اتصالات بین اعضای یک ارگانیزم است

9. More individual lives make the ecosystem more resilient.
[ترجمه ترگمان]زندگی فردی بیشتر اکوسیستم را انعطاف پذیرتر می سازد
[ترجمه گوگل]زندگی فردی بیشتر باعث می شود اکوسیستم انعطاف پذیر تر شود

10. Seen in the right light, a robust industrial ecosystem is an extension of the natural ecosystem of the biosphere.
[ترجمه ترگمان]یک اکو سیستم صنعتی قوی، یک اکو سیستم صنعتی تقویت شده زیست کره است
[ترجمه گوگل]در نور راست دیده می شود، یک اکوسیستم قوی صنعتی، گسترش اکوسیستم طبیعی بیوسفر است

11. We all have an interest in maintaining the integrity of the ecosystem.
[ترجمه ترگمان]همه ما به حفظ تمامیت اکو سیستم علاقه مند هستیم
[ترجمه گوگل]همه ما علاقه مند به حفظ یکپارچگی اکوسیستم هستیم

12. Pollution can have disastrous effects on the delicately balanced ecosystem.
[ترجمه ترگمان]آلودگی می تواند اثرات مخرب بر اکوسیستم نسبتا متعادل داشته باشد
[ترجمه گوگل]آلودگی می تواند اثرات فاجعه بار بر اکوسیستم ظریف و متعادل داشته باشد

13. For science, students drew maps of the nearby river, studied its ecosystem, and investigated animals in the area.
[ترجمه ترگمان]برای علم، دانش آموزان نقشه رودخانه نزدیک را می کشیدند، اکوسیستم خود را مطالعه می کردند، و حیوانات را در این منطقه بررسی می کردند
[ترجمه گوگل]برای دانش، دانش آموزان نقشه های رودخانه ی نزدیک را کشف کردند، اکوسیستم آن را مطالعه کرده و حیوانات را در این منطقه مورد بررسی قرار دادند

14. The choice of materials by instrument makers, however, depends primarily on the local ecosystem.
[ترجمه ترگمان]با این حال، انتخاب مواد توسط سازندگان ابزار به اکوسیستم محلی بستگی دارد
[ترجمه گوگل]با این حال انتخاب مواد توسط سازندگان سازه به طور عمده در اکوسیستم محلی بستگی دارد

15. Marine scientists were pretty sure a coral reef, like any complex ecosystem, must be assembled in the correct order.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان دریایی کاملا مطمئن بودند که یک رگه مرجان، مانند هر اکو سیستم پیچیده ای، باید به ترتیب صحیح مونتاژ شود
[ترجمه گوگل]دانشمندان دریایی کاملا مطمئن بودند که صخره های مرجانی، مانند هر اکوسیستم پیچیده، باید به ترتیب صحیح مونتاژ شوند

پیشنهاد کاربران

زیستگاه ، زیست بوم ، محیط زیست

از لحاظ علوم کامپیوتر معنی ماهیت هم میدهد

بوم سامانه

فضا ، محیط

بوم راژمان

زیست بوم


کلمات دیگر: