کلمه جو
صفحه اصلی

impervious


معنی : غیر قابل نفوذ، مانع دخول، تاثر ناپذیر
معانی دیگر : نشت ناپذیر، ناتراوا، رسوخ ناپذیر، (التماس و پیشنهاد و غیره) مقاوم، ناشنوا، ناپذیرا، سرسخت، مانع دخول اب

انگلیسی به فارسی

مانع دخول (اب)، تاثر ناپذیر، غیر قابل نفوذ


غیر قابل نفوذ، مانع دخول، تاثر ناپذیر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: imperviously (adv.), imperviousness (n.)
(1) تعریف: not allowing penetration or passage.
متضاد: permeable, pervious
مشابه: impenetrable, proof, repellent

- The new fabric is impervious to water.
[ترجمه ترگمان] پارچه جدید در برابر آب مقاوم است
[ترجمه گوگل] پارچه جدید به آب نفوذ ناپذیر است

(2) تعریف: incapable of being affected by external forces or influences.
متضاد: accessible, sensitive, susceptible
مشابه: impenetrable

- The judge was impervious to all pleas for mercy.
[ترجمه ترگمان] قاضی در برابر هرگونه التماس و التماس غیرقابل بخشش بود
[ترجمه گوگل] قاضی به تمام درخواستهای رحمت الهی ناتوان بود
- She was a confident person but not impervious to criticism.
[ترجمه ترگمان] او یک فرد بااعتماد به نفس بود، ولی در برابر انتقاد نفوذ ناپذیر نبود
[ترجمه گوگل] او یک فرد محرمانه بود اما به انتقاد ناکارآمد نبود

(3) تعریف: unable to be injured or damaged.

- The stone wall was meant to be impervious to the ravages of weather.
[ترجمه ترگمان] به نظر می رسید که دیوار سنگی در برابر هجوم آب و هوا غیرقابل نفوذ است
[ترجمه گوگل] دیوار سنگ به معنای نابودی آب و هوا بود
- The ship was said to be impervious to attack.
[ترجمه ترگمان] گفته شده که کشتی در برابر حملات مصون است
[ترجمه گوگل] گفته شده است که کشتی به حمله غیر قابل نفوذ است

• impenetrable, impassable; not susceptible to harm or injury; impossible to influence; not capable of being affected
if you are impervious to someone's actions, you are not affected by them.
if something is impervious to water, water cannot pass through it.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] غیر قابل نفوذ - نفوذ ناپذیر
[نساجی] غیر قابل نفوذ - نفوذناپذیر
[خاک شناسی] نفوذ ناپذیر
[آب و خاک] نفوذ ناپذیر

مترادف و متضاد

غیر قابل نفوذ (صفت)
impervious

مانع دخول (صفت)
impervious

تاثر ناپذیر (صفت)
impervious

unable to be penetrated


Synonyms: closed to, hermetic, immune, impassable, impassive, impenetrable, impermeable, imperviable, inaccessible, invulnerable, resistant, sealed, tight, unaffected, unapproachable, unmoved, unpierceable, unreceptive, watertight


Antonyms: exposed, open, penetrable, responsive, sensitive, vulnerable


جملات نمونه

1. impervious to pity
بی رحم،بی مروت

2. he is impervious to threats
بیمداد در او اثر نمی کند.

3. a fabric that is impervious to moisture
پارچه ای که در برابر رطوبت نفوذ ناپذیر است

4. He remained impervious to all Nell's sulks and blandishments.
[ترجمه ترگمان]او در مقابل آن حالت قهر و چاپلوسی نل در امان ماند
[ترجمه گوگل]او برای تمام سیل و ناسازگاری نل باقی ماند

5. How does glue bond with impervious substances like glass and metal?
[ترجمه ترگمان]پیوند چسبی با مواد غیرقابل نفوذ مانند شیشه و فلز چگونه است؟
[ترجمه گوگل]چسب چسب با مواد غیر قابل نفوذ مثل شیشه و فلز چطور است؟

6. Rubber boots are impervious to water.
[ترجمه ترگمان] boots پلاستیکی در برابر آب مقاوم هستند
[ترجمه گوگل]چکمه های لاستیکی برای آب غیر قابل نفوذ هستند

7. The Japanese economy is supposed to be impervious to market forces.
[ترجمه ترگمان]قرار است اقتصاد ژاپن در برابر نیروهای بازار مقاوم باشد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد اقتصاد ژاپن به نیروهای بازار ناتوانی دارد

8. She seems almost impervious to the criticism from all sides.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که از همه طرف نسبت به انتقاد نفوذ ناپذیر داشته باشد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد تقریبا همه انتقادات را نادیده گرفته است

9. His ego was impervious to self-doubt.
[ترجمه ترگمان]اعتماد به نفس او غیرقابل رسوخ بود
[ترجمه گوگل]نفس او برای خود شک و تردید ناپذیر بود

10. The floorcovering you select will need to be impervious to water.
[ترجمه ترگمان]floorcovering که شما انتخاب می کنید باید در برابر آب مقاوم باشد
[ترجمه گوگل]پوشش کف شما انتخاب می شود باید به آب غیر قابل نفوذ باشد

11. She was impervious to his charms.
[ترجمه ترگمان]او در برابر جذابیت های او غیرقابل نفوذ بود
[ترجمه گوگل]او فریبنده اش بود

12. He is impervious to criticism and rational argument.
[ترجمه ترگمان]او در برابر انتقاد و استدلال منطقی مقاوم است
[ترجمه گوگل]او انتقاد و استدلال منطقی ندارد

13. This material is impervious to rain-water.
[ترجمه ترگمان]این ماده در برابر باران مقاوم است
[ترجمه گوگل]این مواد غیر قابل نفوذ به آب باران هستند

14. She was impervious to his blandishments.
[ترجمه ترگمان]از ابراز احساسات او در امان بود
[ترجمه گوگل]او برای تسلیحاتش غیرقانونی بود

15. This material is impervious to gases and liquids.
[ترجمه ترگمان]این ماده در برابر گازها و مایعات مصون است
[ترجمه گوگل]این مواد به گازها و مایعات غیر قابل نفوذ است

16. It is indoctrination Misguided pride leaves us impervious to any version of success that does not bear the patent of our system.
[ترجمه ترگمان]این تلقین به غرور است که ما را در برابر هر نوع موفقیت که حق اختراع سیستم ما را ندارد، محفوظ نگه می دارد
[ترجمه گوگل]این تدبیر غرور غلط است که ما را به هر نسخه ای از موفقیت که مستلزم ثبت اختراع سیستم ما نیست، ناامن می کند

17. Both the anorexic and the mystic are impervious to this simple chain of events.
[ترجمه ترگمان]هر دو the و the در برابر این زنجیره ساده از وقایع مقاوم هستند
[ترجمه گوگل]هر دو آنورکسی و عارف به این زنجیره ساده رویدادها ناسازگارند

A fabric that is impervious to moisture.

پارچه‌ای که در برابر رطوبت نفوذناپذیر است.


impervious to pity

بی‌رحم، بی‌مروت


پیشنهاد کاربران

عایق

نفوذناپذیر

Inured to: Impervious to
not affected or influenced by something and seeming not to notice it
بی حس شدن_سرد شدن



impervious to
مقاوم و غیرقابل نفوذ دربرابر

۱. نفوذ ناپذیر ( در مقابل نفوذ یا عبور آب، نور، سرما، . . . ) - عایق - رسوخ ناپذیر - نشت ناپذیر
۲. نا شنوا و ضد گلوله ( در برابر حرف ها و انتقادات دیگران ) / ناپذیرا ( که حرف توی گوشش نمیره )

adjective
[more impervious; most impervious]
1 technical : not allowing something ( such as water or light ) to enter or pass through — usually to
◀️a substance impervious to light
◀️a coat impervious to rain
2 formal : not bothered or affected by something — usually to
◀️He seems impervious to criticism

◀️◀️ What do you know about Scandinavian people ?
That they are resistant to cold temperatures. They must be impervious to cold


کلمات دیگر: