کلمه جو
صفحه اصلی

detritus


معنی : ریزه
معانی دیگر : آوار، چیزی که در نتیجه خرابی بدست اید

انگلیسی به فارسی

چیزی که درنتیجه‌ی خرابی به‌دست آید، ریزه


دندانی، ریزه، چیزی که در نتیجه خرابی بدست اید


انگلیسی به انگلیسی

• debris, rubbish, waste, disintegrated matter; (geology) rock in small particles, fragments of rocks; (ecology) organic debris created by disintegration of animals or plants
detritus is the small pieces of rubbish that remain when an event has finished or when something has been used; a literary word.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] آوار - ماده خرد و ریز - محصول آب رودخانه
[خاک شناسی] پوده
[آب و خاک] خاک و خاشاک

مترادف و متضاد

ریزه (اسم)
particle, bit, mote, chip, midget, detritus, mammock, shiver, mince

debris


Synonyms: deposit, fragments, grains, leavings, rubble, scree, sediment, shavings


جملات نمونه

1. The stadium was littered with the detritus of yesterday's rock concert.
[ترجمه ترگمان]این ورزشگاه از the کنسرت راک دیروز پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]استادیوم با رکود کنسرت راک دیروز غرق شد

2. But detritus is given no time to accumulate in tropical forests.
[ترجمه ترگمان]اما در جنگل های گرمسیری فرصتی برای تجمع وجود ندارد
[ترجمه گوگل]اما در دوران جنگل های گرمسیری، زمان کمتری برای رسیدن به کمبود آب وجود دارد

3. Therefore a muddy medium with plenty of plant detritus is essential.
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک وسیله لجن آلود با مقدار زیادی از detritus گیاهی ضروری است
[ترجمه گوگل]بنابراین یک محیط گل آلود با مقدار زیادی از آلودگی های گیاهی ضروری است

4. If the tank bottom contains plenty of plant detritus, this will be readily utilized by the plant.
[ترجمه ترگمان]اگر کف مخزن حاوی مقدار زیادی از detritus گیاه باشد، به آسانی توسط گیاه مورد استفاده قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]اگر مخزن پایین حاوی مقدار زیادی از گیاه دندانی باشد، این گیاه به راحتی قابل استفاده خواهد بود

5. The detritus is deposited in a bag and the water re-circulated, so no topping up is required.
[ترجمه ترگمان]The در یک کیسه ذخیره می شود و آب دوباره پخش می شود، بنابراین نیازی به پر کردن آن نیست
[ترجمه گوگل]رقیق در یک کیسه قرار داده شده و آب مجددا پخش می شود، بنابراین نیازی به اضافه کردن آن نیست

6. There was some street detritus which required more imagination than most.
[ترجمه ترگمان]در آنجا یک detritus خیابانی وجود داشت که بیش از همه به تخیل نیاز داشت
[ترجمه گوگل]بعضی از خیابان های خیابانی که نیاز به تخیل بیشتری داشت بیشتر بود

7. On the street, amid the detritus of modern times, he was unknown.
[ترجمه ترگمان]در خیابان، در میان the روزگار مدرن، ناشناس بود
[ترجمه گوگل]در خیابان، در میان دوران مدرن، او ناشناخته بود

8. Plant detritus if available is sufficient, but if necessary it can also be nourished by liquid fertiliser.
[ترجمه ترگمان]detritus گیاهی در صورتی که موجود باشد، کافی است، اما در صورت لزوم می توان آن را با کود شیمیایی مایع تغذیه کرد
[ترجمه گوگل]اگر کود موجود در دسترس باشد، کودهای گیاهی کافی است، اما در صورت لزوم می توان از طریق کود مایع نیز تغذیه کرد

9. A clay base nourished with plant detritus is also sufficient.
[ترجمه ترگمان]یک پایه رس که با detritus گیاهی تغذیه می شود نیز کافی است
[ترجمه گوگل]پایه رسیده به مایه خالص گیاهی نیز کافی است

10. I pile the detritus on to the tray and put it outside before straightening the sheets.
[ترجمه ترگمان]من زمین را روی سینی گذاشتم و قبل از اینکه ملافه ها را صاف کنم آن را بیرون کشیدم
[ترجمه گوگل]من انباشته شده را روی سینی گذاشتم و قبل از صاف کردن ورق آن را خارج کردم

11. It prefers a fair amount of nutritious detritus.
[ترجمه ترگمان]آن مقدار زیادی از detritus مغذی را ترجیح می دهد
[ترجمه گوگل]این ترجیح می دهد مقدار مناسبی از مواد مغذی

12. The usual amount of organic detritus produced by the fish and plants will be sufficient for its growth.
[ترجمه ترگمان]مقدار معمول of ارگانیک تولید شده توسط ماهی و گیاهان برای رشد آن کافی خواهد بود
[ترجمه گوگل]مقدار معمول مواد معدنی آلی تولید شده توسط ماهی و گیاهان برای رشد آن کافی خواهد بود

13. The room was littered with junk food detritus.
[ترجمه ترگمان]اتاق پر از مواد غذایی بود
[ترجمه گوگل]اتاق با مواد خام خوراکی آشغال خالی بود

پیشنهاد کاربران

ضایعات

بقایای پوسیده گیاهی

مضرات

بقایا، ضایعات


کلمات دیگر: