کلمه جو
صفحه اصلی

granulation


معنی : دانه، بر امدگی، دانه دانه سازی، دانه دور زخم، گوشت نو بالاوری
معانی دیگر : دانه دانه شدگی، حبه شدگی، زبر شدگی، گوشت نوبالا اوری

انگلیسی به فارسی

دانه، برآمدگی، دانه دور زخم، گوشت نوبالا اوری، دانه دانه سازی


انگلیسی به انگلیسی

• act of granulating, formation of granules; growth of small granules; roughness

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] حبه کردن - دانه دانه کردن - دانه دانه شدن - دانه دانه شدگی
[زمین شناسی] دانه بندی -حبه کردن، دانه دانه کردن، دانه دانه شدن، دانه دانه شدگی
[نساجی] گرانوله کردن
[خاک شناسی] دانه ای شدن

مترادف و متضاد

دانه (اسم)
grain, kernel, bait, seed, granulation, bean, piece, granule, berry, pill, birdseed, furuncle, rash, whelk, knurl, currant, semen

بر امدگی (اسم)
eminence, nook, projection, excrescence, mound, bulge, protuberance, protuberancy, granulation, bump, overhang, knob, knop, nub, stigma, promontory, ledge, burr, tumor, convexity, ganglion, node, nodule, knurl, eminency, turgescence, excrescency, ridge, gibbosity, outgrowth, knur, verruca, whaleback

دانه دانه سازی (اسم)
granulation

دانه دور زخم (اسم)
granulation

گوشت نو بالا وری (اسم)
granulation

جملات نمونه

1. The granulation mechanism of undercooled granular grains is owing to the dendrite breaking - up and recrystallization.
[ترجمه ترگمان]مکانیسم granulation دانه های دانه ای به علت شکستن dendrite و up است
[ترجمه گوگل]مکانیسم گرانولازی دانه های خرد شده دانه ای به علت شکستن و کریستال شدن دندریت است

2. The goal of the granulation process is to reproducibly achieve the same degree of surface coverage of the solid phase with the liquid phase.
[ترجمه ترگمان]هدف از فرآیند granulation رسیدن به همان درجه پوشش سطح فاز جامد با فاز مایع است
[ترجمه گوگل]هدف از فرایند گرانولیزاسیون به طور مجدد به همان میزان پوشش سطح فاز جامد با فاز مایع است

3. Anaerobic sludge granulation process is a multistage process that is decided by many factors such as operational condition, substrate and so on.
[ترجمه ترگمان]فرآیند رسوب لجن فرایندی چند مرحله ای است که با عوامل بسیاری مثل شرایط عملیاتی، زیر لایه و غیره تصمیم گیری می شود
[ترجمه گوگل]فرایند گرانوله لجن بی هوازی یک فرایند چند مرحله ای است که توسط بسیاری از عوامل مانند شرایط عملیاتی، بستر و غیره تعیین می شود

4. The design and operation situation of granulation system of No. 13 converter slag by HK method were summarized.
[ترجمه ترگمان]طراحی و موقعیت عملکرد سیستم granulation در رآکتور شماره ۱۳ به روش HK به طور خلاصه بیان شده است
[ترجمه گوگل]طراحی و وضعیت عملیاتی سیستم گرانولازی سرباره مبدل شماره 13 با روش HK خلاصه شد

5. Objective:To study the pericyte of angiogenesis in granulation tissues.
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه اثرات رگ زایی در بافت granulation
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه پریسیت آنژیوژنز در بافت های دانه ای

6. Methods: The processing technology made of wet granulation.
[ترجمه ترگمان]روش ها: فن آوری پردازش ساخته شده از granulation مرطوب
[ترجمه گوگل]روش ها: تکنولوژی پردازش از دانه گرده مرطوب

7. A granulation annealing process to change the flake pearlite of malleable iron into granular pearlite was studied with metallography method.
[ترجمه ترگمان]یک فرآیند تابکاری نشده برای تغییر لایه نازک آهن malleable به pearlite دانه ای به روش metallography مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]یک فرآیند انلینگ دانه سازی برای تغییر ذرات پوسته پوسته شده از آهن قیمتی به پراولیت دانه ای با روش متالوگرافی مورد بررسی قرار گرفت

8. The effect of RE on granulation of eutectic carbide in ledeburite steel was studied. The mechanism of RE action was also discussed.
[ترجمه ترگمان]تاثیر of بر روی granulation of در فولاد ledeburite مورد مطالعه قرار گرفت مکانیسم عمل RE نیز مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه گوگل]اثر RE بر گرانولیت کاربید یوتکتیک در فولاد لdeburite مورد مطالعه قرار گرفت مکانیسم عمل RE نیز مورد بحث قرار گرفت

9. The granulation tissue formation is better in clinical application review and provides a direct condition for liber dermatoplasty.
[ترجمه ترگمان]تشکیل بافت granulation در بررسی کاربرد بالینی بهتر است و شرایط مستقیمی برای liber dermatoplasty فراهم می کند
[ترجمه گوگل]تشکیل بافت دانه ای بهتر است در بررسی کاربرد بالینی باشد و شرایط مستقیم برای لیزر درماتوپلاستی را فراهم می کند

10. The spray-dry granulation technology is an optimum method for the preparation of high quality grade powder at present.
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی spray خشک یک روش بهینه برای آماده سازی پودر کلاس با کیفیت بالا در حال حاضر است
[ترجمه گوگل]تکنولوژی دانه بندی اسپری خشک روش بهینه برای تهیه پودر با کیفیت بالا در حال حاضر است

11. Some joins. such as the fine solder work required for gold filigree and granulation, can not be seen even at high magnification.
[ترجمه ترگمان]بعضی ها به هم می پیوندند از این قبیل می توان از خاصیت solder ظریف طلا و filigree بهره برد که حتی در بزرگنمایی بالا نیز دیده نمی شود
[ترجمه گوگل]بعضی می پیوندند مانند کار لحیم کاری خوب مورد نیاز برای فیلیپو طلا و گرانولاسیون، حتی با بزرگنمایی بالا دیده نمی شود

12. At this stage the healing area is reddish in appearance and is referred to as granulation tissue.
[ترجمه ترگمان]در این مرحله، ناحیه شفا در ظاهر متمایل به قرمز است و به بافت granulation منسوب است
[ترجمه گوگل]در این مرحله، منطقه بهبودی ظاهری قرمز رنگ است و به عنوان بافت دانه بندی شناخته می شود

13. The healing process is completed when epithelium grows in from the edge and covers the granulation tissue.
[ترجمه ترگمان]فرآیند التیام هنگامی که بافت پوششی از لبه رشد می کند تکمیل می شود و بافت granulation را پوشش می دهد
[ترجمه گوگل]فرآیند بهبودی زمانی آغاز می شود که اپیتلیوم از لبه رشد می کند و بافت دانه را پوشش می دهد

14. They keep the wound clean and moist and may be removed without traumatising newly formed granulation tissue and capillary buds.
[ترجمه ترگمان]آن ها زخم را تمیز و مرطوب نگه می دارند و ممکن است بدون آسیب به بافت تازه شکل گرفته از غنچه و غنچه بدست آمده، منتقل شوند
[ترجمه گوگل]آنها زخم را تمیز و مرطوب نگه می دارند و بدون آسیب رساندن دانه های گرانوله تازه و جوانه های مویرگی می توانند برداشته شوند

پیشنهاد کاربران

granulation ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: ریزدانه‏ای شدن
تعریف: فرایند تشکیل بافت ریزدانه‏ای


کلمات دیگر: