1. land ahoy!
هی ! ساحل (نزدیک است)!
2. land and chattel
ضیاع و عقار
3. land and sea mines
مین های زمینی و دریایی
4. land animals and sea animals
جانوران خشکی و جانوران دریایی
5. land clearance
تسطیح زمین و بردن سنگ و غیره از آن
6. land falling away to the sea
زمینی که به طرف دریا شیب دارد
7. land feasible for cultivation
زمینی که برای کشت خوب است
8. land forces
نیروی زمینی
9. land masses extruding into the sea
توده هایی از خشکی که در دریا جلو رفته است
10. land ownership
مالکیت زمین
11. land prices seem to have reached a plateau
ظاهرا قیمت زمین ثابت شده است.
12. land reforms
اصلاحات ارضی
13. land reforms were long overdue
در اصلاحات ارضی بسیار تعلل شده بود.
14. land rising ahead of the ship
خشکی که در جلو کشتی به چشم می خورد
15. land survey
پیمایش زمین
16. land that is ready for developement
زمین آماده ی خانه سازی
17. land on
(عامیانه) موآخذه ی شدید کردن،سخت نکوهش کردن،سخت بازخواست کردن
18. land somebody (or oneself) in something
(عامیانه) کسی (یا خود را) دچار دردسر و گرفتاری کردن
19. land somebody one
(عامیانه) زدن به کسی،خواباندن
20. land somebody with something
چیزی را وبال گردن کسی کردن (بعهده ی کسی انداختن)
21. land up (in)
(عامیانه) افتادن در،گرفتار شدن
22. land up doing something
(عامیانه) مجبور به انجام کاری شدن
23. a land destitute of trees
سرزمین فاقد درخت
24. a land flowing with milk and honey
سرزمینی که در (جوی های) آن شیر و عسل جاری است.
25. a land of plenty
سرزمین نعمت
26. a land that swelters for most of the year
سرزمینی که بیشتر سال گرمای سوزان دارد
27. agricultural land
زمین کشاورزی
28. arable land
زمین مزروعی
29. arid land
زمین خشک
30. cultivated land
زمین زیر کشت
31. dry land
زمین خشک
32. fat land
زمین حاصلخیز
33. good land
زمین خوب
34. his land reaches to the river
زمین او تا رودخانه می رسد.
35. low land
زمین گود
36. marginal land
زمین کم حاصل
37. planted land
زمین کشت شده
38. plentiful land
زمین پر حاصل
39. soaring land prices contribute to the high cost of construction
قیمت فزاینده ی زمین بر هزینه ی زیاد ساختمان اثر می گذارد.
40. submarginal land
زمین بی حاصل
41. the land bridge which allowed man to peregrinate to north america
پل زمینی که به بشر اجازه داد به امریکای شمالی برود
42. the land can be brought under cultivation without detriment to the environment
زمین را می شود بدون صدمه به محیط زیست زیر کشت آورد.
43. the land flattens out near the lake
در نزدیکی دریاچه زمین تخت می شود.
44. the land has a frontage of thirty meters
زمین سی متر بر خیابان دارد.
45. the land inclines toward the shore
زمین به سوی رودخانه شیب دارد.
46. the land is cultivated with minute care
زمین با توجه بسیار زیاد کشت می شود.
47. the land is trenched for irrigation
زمین را برای آبیاری زهکشی کرده اند.
48. the land of dreams
دنیای خواب و خیال
49. the land rose in rebellion
مردم به شورش برخاستند.
50. the land that lay beneath the mountain was fertile
زمینی که در دامنه ی کوه قرار داشت حاصلخیز بود.
51. the land was a gray monotone
زمین یک دست خاکستری بود.
52. the land was divided among the heirs
زمین بین وراث قسمت شد.
53. the land was divided into two moieties
زمین به دو بخش تقسیم شده بود.
54. this land is our land
این سرزمین مال ما است.
55. this land is very level
این زمین خیلی صاف است.
56. unimproved land
زمین آماده نشده برای کشاورزی
57. unsettled land
زمین که کسی در آن ساکن نیست
58. vacant land
زمین خالی (بایر)
59. virgin land
زمین کشت نشده
60. wet land
زمین نمناک (یا باتلاقی)
61. when land first emerged from the sea
وقتی که برای اولین بار خشکی از دریا بیرون آمد
62. wild land
سرزمین بیابانی
63. undeveloped land
زمین آباد نشده
64. a dry land with scanty vegetation
سرزمینی خشک با گیاهان کم پشت
65. a pestilent land whose people died like flies
سرزمین مرگباری که مردم آن همچون مگس می مردند
66. a woody land
سرزمین پوشیده از درخت
67. her native land
زادبوم او
68. marine and land crabs
خرچنگ های دریایی و خشکی
69. property in land
مالکیت زمین
70. tilling the land
کشت و کار زمین