1. band cell
یاخته ی نواری
2. cancer cell
یاخته ی سرطانی
3. germ cell
یاخته ی زایشی
4. glia cell
یاخته ی چسبه ای
5. mature cell
یاخته های تکامل یافته
6. polar cell
یاخته ی سرالی،سلول قطبی
7. receptor cell
یاخته ی پذیرنده
8. tendon cell
یاخته ی تنودی
9. the cell doors were locked
درهای اتاق زندان قفل بودند.
10. condemned cell
اتاق زندانی محکوم به اعدام
11. ganglion cell
یاخته ی دژپیهی
12. a pigment cell
یاخته ی رنگیزه دار
13. the principle of cell division
قانون تقسیم یاخته ها
14. external forces that affect the cell
نیروهای برونی که یاخته را تحت تاثیر قرار می دهند
15. the external structure of a cell
ساختار بیرونی یک یاخته
16. the interior structure of a cell
ساختمان درونی یاخته
17. several prisoners were cooped up in the same cell
چندین زندانی در یک سلول کوچک حبس شده بودند.
18. he was allowed only the liberty of his prison cell
او فقط در سلول زندان خود آزادی عمل داشت.
19. a man who had been mewed up for years in a damp cell
مردی که سال ها در یک سلول مرطوب حبس شده بود.
20. DNA is stored in the nucleus of a cell.
[ترجمه ترگمان]DNA در هسته سلول نگهداری می شود
[ترجمه گوگل]DNA در هسته سلول ذخیره می شود
21. Guards rushed into his cell and strung him up.
[ترجمه ترگمان]نگهبانان به سلول او هجوم بردند و او را محکم به هم وصل کردند
[ترجمه گوگل]سپاه پاسداران را به سلولش رساند و به او حمله کرد
22. The cell is the unit of which all living organisms are composed.
[ترجمه ترگمان]سلول واحدی است که تمام موجودات زنده از آن تشکیل شده اند
[ترجمه گوگل]سلول واحد است که تمام موجودات زنده تشکیل می شوند
23. Digital cell phones offer more security, but the downside is that they have less power.
[ترجمه ترگمان]تلفن های همراه دیجیتال امنیت بیشتری را ارایه می دهند، اما عیب این است که آن ها قدرت کمتری دارند
[ترجمه گوگل]تلفن های همراه دیجیتال دارای امنیت بیشتری هستند، اما ناکامی این موضوع این است که آنها قدرت کمتری دارند
24. When I walked out of the prison cell towards the door leading to freedom, I have made it clear his own pain and resentment if not able to stay behind, so in fact I still in prison.
[ترجمه ترگمان]وقتی از سلول زندان به طرف دری که به سوی آزادی منتهی می شد رفتم، آن را از درد و رنجش خود بیرون کشیدم، حتی اگر بتوانم پشت سر هم بمانم، پس در حقیقت من هنوز در زندان هستم
[ترجمه گوگل]وقتی که من از سلول زندان به سوی درب منجر به آزادی شدم، اگر من قادر به پشت سر نگذاشتم، احساس درد و خشم خود را روشن می کردم، در واقع من هنوز در زندان هستم
25. He was stripped naked and left in a cell.
[ترجمه ترگمان]لخت شد و رفت تو یه سلول
[ترجمه گوگل]او برهنه شد و در سلول چپ گذاشت
26. They confined the prisoner in a cell.
[ترجمه ترگمان]آن ها زندانی را در سلول حبس کردند
[ترجمه گوگل]آنها زندانی را در یک سلول محدود کردند
27. The stage was designed to imitate a prison cell.
[ترجمه ترگمان]این مرحله برای تقلید از یک سلول زندان طراحی شده بود
[ترجمه گوگل]این مرحله برای تقلید یک سلول زندان طراحی شده است