کلمه جو
صفحه اصلی

terrace


معنی : تراس، تختان، بهار خواب، تراس دار کردن، تختان دار کردن
معانی دیگر : تراس بندی کردن، کرت بندی کردن، تخت کردن، تختان کردن، پله پله کردن، (زمین شناسی - کشاورزی) شیب پلکانی، مهتابی، ایوان، گالری، ستن آوند، بالکن، بام مسطح، ردیف خانه ها (به ویژه خانه های یکجور بر فراز زمین مرتفع)، (در نام گذاری خیابان ها) خیابان (به ویژه در راستای خانه های یکجور)، (در بلوارها و خیابان های وسیع) چمن و گلکاری وسط، (معدن) پادگانه

انگلیسی به فارسی

بهار‌خواب، مهتابی، تراس، تراس دار کردن، تختان، تختان دارکردن


تراس، تختان، بهار خواب، تراس دار کردن، تختان دار کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a constructed horizontal surface, usu. roofless, that is exterior to a house or other building.

(2) تعریف: a raised, leveled-off section of ground, esp. one in a series of such sections.

(3) تعریف: a flat roof on a house or other building.

(4) تعریف: a small balcony, usu. with a roof.

(5) تعریف: a row of houses or other buildings erected on raised ground or on a slope, or built to achieve a large architectural effect.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: terraces, terracing, terraced
• : تعریف: to make into or provide with a terrace or terraces.

• porch, paved outdoor area; flat roof; flat section of earth with sloping sides
construct a porch, build a patio or deck; create many narrow flat levels in a hillside (for agriculture or to prevent erosion)
a terrace is a row of similar houses joined together by their side walls.
a terrace is also a flat area of stone or grass next to a building, where people can sit.
a flat area of ground built like steps on a hillside where crops are grown is also called a terrace.
the terraces at a football ground are wide steps where some spectators stand.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] تراس - پادگانه - بالکن - مهتابی - تختان - سکو
[فوتبال] تراس
[زمین شناسی] تختان - زمین افقی و تقریبا همواری که در کناره یک رودخانه یا در لبه یک دره واقع شده باشد، که به آن تراس نیز گفته می شود
[خاک شناسی] تراس
[آب و خاک] تراس،سکو،پادگانه

مترادف و متضاد

تراس (اسم)
terrace

تختان (اسم)
terrace

بهار خواب (اسم)
terrace

تراس دار کردن (فعل)
terrace

تختان دار کردن (فعل)
terrace

جملات نمونه

1. to reduce erosion, they terrace the land
برای کاهش فرسایش،زمین را کرت بندی می کنند

2. The dining - room opens onto a paved terrace.
[ترجمه ترگمان]اتاق ناهار خوری روی یک ایوان سنگفرش باز می شود
[ترجمه گوگل]اتاق ناهارخوری روی یک تراس هموار باز می شود

3. We sit on the terrace, which looks out on the sea.
[ترجمه ترگمان]روی ایوان نشستیم و به دریا نگاه کردیم
[ترجمه گوگل]ما روی تراس نشسته ایم که به دریا نگاه می کند

4. Lunch is served on the terrace facing the sea.
[ترجمه ترگمان]ناهار روی ایوان در مقابل دریا قرار دارد
[ترجمه گوگل]ناهار در تراس رو به دریا خدمت کرده است

5. Our house is in a long Victorian terrace in north London.
[ترجمه ترگمان]خانه ما در ایوان خیلی بلندی در شمال لندن است
[ترجمه گوگل]خانه ما در تراس بلند ویکتوریا در شمال لندن است

6. The front steps lead to an enormous terrace.
[ترجمه ترگمان]پله های جلو به یک مهتابی وسیع منتهی می شود
[ترجمه گوگل]گام های جلو به تراس عظیم منتهی می شود

7. The pigeons circled above the terrace.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]کبوترها در بالای تراس دور میشوند

8. Flaming torches were positioned at intervals along the terrace.
[ترجمه ترگمان]مشعل ها در فواصل دور ایوان قرار گرفته بودند
[ترجمه گوگل]مشعل های شعله ور در فواصل در امتداد تراس قرار گرفته اند

9. The door opens onto a sunny terrace.
[ترجمه ترگمان]در باز می شود و به ایوان آفتابی باز می شود
[ترجمه گوگل]درب باز می شود بر روی یک تراس آفتابی

10. Afternoon tea is served on the terrace.
[ترجمه ترگمان]چای بعد از ظهر در ایوان پذیرایی می شود
[ترجمه گوگل]چای بعد از ظهر بر روی تراس خدمت می کند

11. They remained on the terrace after dinner, enjoying the calm of the evening.
[ترجمه ترگمان]پس از شام در ایوان ماندند و از آرامش شب لذت بردند
[ترجمه گوگل]آنها بعد از شام روی تراس باقی ماندند و از آرامش لذت می بردند

12. A flight of stone steps leads to the terrace.
[ترجمه ترگمان]پلکانی سنگی به سمت ایوان ختم می شود
[ترجمه گوگل]پرواز مراحل سنگی به تراس منتهی می شود

13. We lived in a Victorian terrace of red-brick houses.
[ترجمه ترگمان]ما در یک مهتابی قدیمی با آجر قرمز زندگی می کردیم
[ترجمه گوگل]ما در یک تراس ویکتوریا از خانه های قرمز آجری زندگی می کردیم

14. There's a table free on the terrace.
[ترجمه ترگمان]می زی در ایوان وجود دارد
[ترجمه گوگل]روی یک تراس یک میز وجود دارد

to reduce erosion, they terrace the land

برای کاهش فرسایش، زمین را کرت‌بندی می‌کنند


پیشنهاد کاربران

نجف دریابندری در رمان پیرمرد و دریا به کافه ترجمه کرده است.

تراس، بالکن

معنی کافه هم میده

terrace ( عمومی )
واژه مصوب: بهارخواب
تعریف: ایوان وسیع|||متـ . مهتابی


کلمات دیگر: