کلمه جو
صفحه اصلی

pebble


معنی : سنگ ریزه، ریگ، شیشه عینک، نوعی عقیق، با سنگریزه فرش کردن، باریگ حمله کردن، نقش ونگار ریگی دادن به
معانی دیگر : سنگ قیمتی (که در میان ریگ های رودخانه و غیره یافت شود)، گوهر، (کاغذ یا چرم و غیره) رویه ی زبر و دانه دانه، با ریگ (یا چیزهای مشابه آن) پوشاندن، ریگ پوش کردن، ریگ پراندن به، پراندن، سنگریزه ی ساییده، کوارتز فرانما، عدسی (عینک و غیره)، رجوع شود به: rock crystal، (با منگنه یا پرس چرم و کاغذ و غیره را) زبر رویه کردن، دارای نقش ریگی کردن، چرمسازی نقش ونگار ریگی دادن به

انگلیسی به فارسی

ریگ، سنگریزه، شیشه عینک، نوعی عقیق، باسنگریزه فرش کردن، باریگ حمله کردن، (چرم سازی) نقش ونگار ریگی دادن به


سنگ ریزه، ریگ، شیشه عینک، نوعی عقیق، با سنگریزه فرش کردن، باریگ حمله کردن، نقش ونگار ریگی دادن به


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small rock rounded by the action of water.
مشابه: rock, stone

(2) تعریف: a wrinkled, grainy surface, as of leather or paper.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: pebbles, pebbling, pebbled
(1) تعریف: to impart a wrinkled, grainy texture to (leather, paper, or the like).

(2) تعریف: to cover or pave with pebbles.

• small stone
make surface rough and pebbly
a pebble is a smooth, round stone.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] ریگ - شن ریز
[زمین شناسی] ریگ، قطعه سنگ - قطعات بزرگ رسوبی با اندازه بیش از شن - * (جواهر شناسی): (الف) سنگ جواهر تراش نخورده ای که به صورت یک سنگریزه، مانند یک سنگریزه جریانی، دیده می شود. *ب) کوارتز شفاف بی رنگ یا بلور کوارتز مانند کوارتز بی رنگ برزیلی. -
[نساجی] زیردست خشن پارچه - زیردست زبر پارچه ( اثر سطحی نامنظم و خشن در پارچه مثل سطح پارچه کرپ )
[خاک شناسی] ریگ - ریگ
[آب و خاک] سنگریزه،ریگ، قلوه سنگ

مترادف و متضاد

سنگ ریزه (اسم)
gravel, flint, pebble, grit, scree, spall, riprap, road metal

ریگ (اسم)
sand, gravel, pebble, grit

شیشه عینک (اسم)
optic, pebble

نوعی عقیق (اسم)
pebble

با سنگریزه فرش کردن (فعل)
pebble

باریگ حمله کردن (فعل)
pebble

نقش ونگار ریگی دادن به (فعل)
pebble

جملات نمونه

1. pebble leather
چرم رو زبر (زبر رویه)

2. he found a small pebble of agate
یک قطعه عقیق کوچک پیدا کرد.

3. He dropped a pebble from the bridge and waited for the plop.
[ترجمه ترگمان]یک سنگریزه از پل انداخت و منتظر صدای تلپ ماند
[ترجمه گوگل]او یک سنگ ریزه را از پل برداشت و منتظر ماند

4. She bent down to shake a pebble out of her shoe.
[ترجمه ترگمان]خم شد تا سنگریزه را از کفشش بکند
[ترجمه گوگل]او خم می شود تا لگد زدن از کفش او را لرزاند

5. The pebble beach gleamed white in the moonlight.
[ترجمه ترگمان]ساحل شنی در زیر نور ماه می درخشید
[ترجمه گوگل]ساحل بامبو در نور ماه تابان سفید می شود

6. He held the pebble in the palm of his hand .
[ترجمه ترگمان]او سنگریزه را در کف دستش نگه داشته بود
[ترجمه گوگل]او خرچنگ را در کف دست خود نگه داشت

7. You aren't the only pebble on the beach.
[ترجمه ترگمان]تو تنها سنگریزه کنار ساحل نیستی
[ترجمه گوگل]شما تنها لکه دار در ساحل نیستید

8. I dropped the pebble in the water, sending ripples across the pond.
[ترجمه ترگمان]سنگریزه را در آب انداختم و امواج دریا را در میان استخر پرت کردم
[ترجمه گوگل]من سنگ ریزه را در آب فرو ریختم، امواج در امتداد حوضچه را فرستادم

9. This part of the coast has pebble beaches.
[ترجمه ترگمان]این قسمت از ساحل دارای سواحل شنی است
[ترجمه گوگل]این قسمت ساحل دارای سواحل شخم زده است

10. He polished his pebble glasses on a handkerchief, a little diversion before he embarked on the full story.
[ترجمه ترگمان]او عینکش را روی یک دستمال تمیز کرد و قبل از اینکه داستان کامل را شروع کند آن ها را پرت کرد
[ترجمه گوگل]او قبل از اینکه به داستان کامل برود، عینک های لکه دار خود را بر روی یک دستمال کاغذی ریخت، یک انحراف کمی داشت

11. Plate 3 shows a rounded exotic pebble in this deposit, with some men at the bottom to provide a scale.
[ترجمه ترگمان]صفحه ۳ یک سنگریزه خارجی گرد را در این سپرده نشان می دهد که برخی از مردان در کف آن یک ترازو را ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]صفحات 3 یک سنگ ریزه عجیب و غریب گرد در این سپرده را نشان می دهد، با برخی از مردان در پایین برای ارائه مقیاس

12. A pebble beach, situated on the bay below the hotel, is reached by cable-car and 350 steps.
[ترجمه ترگمان]یک ساحل شنی که در خلیج زیر هتل قرار دارد، به وسیله ماشین کابلی و ۳۵۰ گام به دست می آید
[ترجمه گوگل]ساحل سنگی که در خلیج زیر هتل قرار دارد، توسط کابل و 350 قدم رسیده است

13. As compensation for his lack of height and pebble glasses, he was gifted with a charming smile and a friendly manner.
[ترجمه ترگمان]او با لبخندی ملیح و رفتاری دوستانه، با یک لبخند ملیح و رفتاری دوستانه، با زیرکی و خوش رویی گفت:
[ترجمه گوگل]به عنوان جبران کمبود قد و عینک های پابلو، او با یک لبخند جذاب و یک شیوه دوستانه به او خدمت کرد

14. I wished I had left a pebble trail.
[ترجمه ترگمان]آرزو کردم که ای کاش ردی از سنگریزه به جا گذاشته بودم
[ترجمه گوگل]من آرزو داشتم یک مسیر پیاده روی داشته باشم

He found a small pebble of agate.

یک قطعه عقیق کوچک پیدا کرد.


pebble leather

چرم رو زبر (زبر رویه)


a pebbled road

جاده‌ی پوشیده از سنگ‌ریزه


cookies with sugar pebbling the surface

شیرینی‌هایی که روی آن شکر‌پاشی شده است


Children pebbled the dog with green plums.

بچه‌ها به سگ گوجه می‌پراندند.


پیشنهاد کاربران

سنگ صیقلی ( که معمولا در کف رودخانه یا کنار ساحل یافت می شود )

قلوه سنگ های کوچک ( که در کنار رودخانه یافت می شوند )

A type of rocks that is valuable and we can find it near to the coast

pebble ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: ریگ
تعریف: قطعه‏سنگی گردشده به قطر 4 تا 64 میلی متر


کلمات دیگر: