کلمه جو
صفحه اصلی

infrared


معنی : فرو سرخ، وابسته به اشعه مادون قرمز
معانی دیگر : فرو قرمز، مادون قرمز، فیزیک وابسته به اشعه مادون قرمز، الکترونیک : تابشهاى فروسرخ روانشناسى : زیر قرمز

انگلیسی به فارسی

(فیزیک) وابسته به اشعه مادون قرمز، فرو سرخ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the invisible electromagnetic radiation next to and longer in wavelength than those of the visible red end of the spectrum.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, concerning, generating, or using infrared.

- infrared photography
[ترجمه ترگمان] عکاسی مادون قرمز
[ترجمه گوگل] عکاسی مادون قرمز

• pertaining to the invisible electromagnetic radiation situated outside of the visible red end of the spectrum
invisible rays just beyond the red of the visible spectrum that have a penetrating heating effect
infra-red light is below the colour red in the spectrum and cannot be seen.

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] مادون قرمز، فرو قرمز .
[شیمی] فروسرخ، فرو قرمز، مادون قرمز
[عمران و معماری] مادون قرمز
[کامپیوتر] مادون قرمز - مادون قرمز - نوعی تشعشع مانند نور، اما دارای طول موج کمی که برای انتقال اطلاعات از طریق کنترل کننده های راه دور تلویزیونی، دستگاه های ماوس بی سیم، صفحه کلیدهای بی سیم و مانند آن، و گاهی اتصالات فاصله ی کوتاه کامپیوتر به کار می روند . سیگنالهای مادون قرمز، مانند نور نیاز به یک خط شفاف دید دارند و از دیوارها عبور نمی کنند . تشعشع مادون قرمز در نور طبیعی خورشید به وفور وجود دارد و در حدودی که در مخابرات به کار می رود، خطرناک نیست .
[برق و الکترونیک] مادون قرمز
[بهداشت] فروسرخ
[خاک شناسی] فروسرخ

مترادف و متضاد

فروسرخ (صفت)
infrared

وابسته به اشعه مادون قرمز (صفت)
infrared

جملات نمونه

1. Their pilots are guided by an infrared optical system that shows images clearly even at night.
[ترجمه ترگمان]خلبانان آن ها توسط یک سیستم نوری مادون قرمز هدایت می شوند که تصاویر را به وضوح حتی در شب نشان می دهد
[ترجمه گوگل]خلبانان آنها با یک سیستم نوری مادون قرمز هدایت میشوند که تصاویر را به وضوح حتی در شب نشان می دهد

2. Infrared is widely used in industry and medical science.
[ترجمه ترگمان](Infrared)به طور گسترده در صنعت و علوم پزشکی به کار می رود
[ترجمه گوگل]مادون قرمز به طور گسترده ای در صنعت و علم پزشکی استفاده می شود

3. Infrared film renders blue skies a deep black.
[ترجمه ترگمان]فیلم مادون قرمز آسمان آبی را یک سیاه عمیق می سازد
[ترجمه گوگل]فیلم مادون قرمز آسمان آبی را سیاه و سفید عمیق می کند

4. Infrared light is invisible to the human eye.
[ترجمه ترگمان]نور مادون قرمز برای چشم انسان نامریی است
[ترجمه گوگل]نور مادون قرمز برای چشم انسان نامرئی است

5. Infrared detectors have many uses.
[ترجمه ترگمان]detectors مادون قرمز کاربردهای زیادی دارند
[ترجمه گوگل]آشکارسازهای مادون قرمز دارای کاربردهای فراوانی هستند

6. Infrared cooling of the surface is also inhibited, but heat radiation is less affected by dust than visible light.
[ترجمه ترگمان]خنک کننده مادون قرمز سطح نیز مهار می شود، اما تابش گرمایی کم تر از نور مریی، تحت تاثیر غبار قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]خنک کننده مادون قرمز سطح نیز مهار می شود، اما تابش گرما کمتر از گرد و غبار به چشم می خورد

7. Clearly infrared observations are set to make a large impact on astronomy and astrophysics during the next few years.
[ترجمه ترگمان]واضح است که مشاهدات مادون قرمز برای ایجاد تاثیر زیادی بر نجوم و فیزیک نجومی در طول چند سال آینده تنظیم می شوند
[ترجمه گوگل]واضح است که مشاهدات مادون قرمز تاثیر زیادی بر نجوم و فیزیک در طی چند سال آینده دارد

8. The infrared picture is at 10 times the scale of the optical photograph, showing only the very centre of the galaxy.
[ترجمه ترگمان]تصویر مادون قرمز ۱۰ برابر اندازه عکس نوری است که تنها مرکز کهکشان را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]تصویر مادون قرمز 10 برابر مقیاس عکاسی نوری است که فقط مرکز مرکز کهکشان را نشان می دهد

9. In that case, researchers located debris with helicopters, infrared scanners and spy satellite photos.
[ترجمه ترگمان]در این حالت، محققان آوار را با هلی کوپترها، اسکنرهای مادون قرمز و عکس های ماهواره ای جاسوسی قرار دادند
[ترجمه گوگل]در این مورد، محققان، بقایای با هلیکوپتر، اسکنر مادون قرمز و عکس های ماهواره جاسوسی را کشف کردند

10. It uses a variety of infrared sensors to determine the location and position of objects that are to be lifted and moved.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه از سنسورهای مادون قرمز مختلفی برای تعیین مکان و موقعیت اشیا استفاده می کند که باید بلند شوند و جابجا شوند
[ترجمه گوگل]این دستگاه از انواع سنسورهای مادون قرمز برای تعیین مکان و موقعیت اشیائی که باید برداشته و منتقل شود استفاده می کند

11. The sensor uses an infrared beam to "read" a vehicle's exhaust emissions as it drives past.
[ترجمه ترگمان]سنسور از یک پرتوی مادون قرمز برای \"خواندن\" گازهای اگزوز وسیله نقلیه استفاده می کند همان طور که گذشته می راند
[ترجمه گوگل]سنسور از یک پرتو مادون قرمز برای خواندن یک انتشار اگزوز خودرو استفاده می کند

12. Imagine the myriads of such infrared and other pathways and signals that the various insect species must be utilizing.
[ترجمه ترگمان]هزاران تن از این قبیل کانال ها و مسیرهای دیگر را تصور کنید و اشاره کنید که گونه های مختلف حشرات باید از آن استفاده کنند
[ترجمه گوگل]تصور کنید که تعداد زیادی از این مسیرهای مادون قرمز و دیگر، و سیگنال هایی را که انواع مختلف حشرات باید از آن استفاده کنند، تصور کنید

13. In the infrared, extinction by dust is an order of magnitude smaller than in the visible portion of the spectrum.
[ترجمه ترگمان]در مادون قرمز، خاموش سازی با گرد و غبار یک مرتبه کوچک تر از بخش مریی طیف است
[ترجمه گوگل]در مادون قرمز، انقراض توسط گرد و غبار مرتبه ای از اندازه کوچکتر از بخش قابل توجهی از طیف است

14. Diamond forms a good window for infrared cells, because it is highly transparent, chemically non-reactive and exceptionally strong.
[ترجمه ترگمان]الماس یک پنجره خوب برای سلول های مادون قرمز تشکیل می دهد، زیرا بسیار شفاف، شیمیایی و فوق العاده قوی است
[ترجمه گوگل]الماس یک پنجره خوب برای سلول های مادون قرمز را تشکیل می دهد، زیرا بسیار شفاف، شیمیایی غیر واکنشی و فوق العاده قوی است

15. The patrol plane has an infrared capability, so that searches can be made in the dark.
[ترجمه ترگمان]این هواپیمای گشتی دارای قابلیت مادون قرمز است، بنابراین جستجو می تواند در تاریکی انجام شود
[ترجمه گوگل]هواپیمای گشتافزاری قابلیت مادون قرمز دارد، به طوری که جستجوها میتواند در تاریکی انجام شود

پیشنهاد کاربران

مادون قرمز

اینفِ رِد
مادون قرمز - فرو سرخ ( اشعه )


کلمات دیگر: