کلمه جو
صفحه اصلی

sate


معنی : راضی کردن، سیر کردن
معانی دیگر : (از شدت سیری و غیره) وازده کردن یا شدن، بیزار کردن، اشباع کردن، (گرسنگی یا تشنگی یا میل) اقناع کردن، خواباندن، برآورده کردن، فرونشاندن (رجوع شود به: satiate)، (قدیمی) زمان گذشته و اسم مفعول فعل: sit

انگلیسی به فارسی

سیر کردن، راضی کردن، فرونشاندن


بستن، راضی کردن، سیر کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: sates, sating, sated
مشتقات: sated (adj.)
(1) تعریف: to fill or satisfy (a hunger, or a person who has an appetite); satiate.
مترادف: fill, satiate, satisfy
مشابه: appease, assuage, content, fulfill, gratify, quench, suffice

- It takes a large amount of food to sate him.
[ترجمه ترگمان] غذا خوردن به او مقدار زیادی غذا نیاز دارد
[ترجمه گوگل] برای غذا دادن به او مقدار زیادی از مواد غذایی را می گیرد

(2) تعریف: to fill to excess, esp. with food; glut.
مترادف: glut, gorge, satiate, surfeit
مشابه: cloy, cram, fill, oversupply, saturate, stuff

- I was sated after the huge meal and lay down to take a nap.
[ترجمه ترگمان] بعد از آن غذای بزرگ که دراز کشیدم و دراز کشیدم تا چرتی بزنم
[ترجمه گوگل] بعد از وعده غذای بزرگ سیر شدم و از خواب بیدار شدم

• satisfy an appetite or desire; fill completely, gorge, glut

دیکشنری تخصصی

[خاک شناسی] نزداشباع

مترادف و متضاد

راضی کردن (فعل)
content, assure, satisfy, sate

سیر کردن (فعل)
satiate, feed, fill, go, move, travel, walk, tour, sate, glut, rotate, revolve, cloy, roam, give to eat, saturate

جملات نمونه

1. foods that are too sweet sate me fast
خوراک های خیلی شیرین زود مرا دلزده می کنند.

2. The tiger has once tasted blood is never sated with the taste of it.
[ترجمه ترگمان]زمانی که ببر طعم خون را چشیده هرگز با طعم آن سیراب نشده است
[ترجمه گوگل]ببر یک بار طعم خون است که هرگز با طعم و مزه آن نشسته است

3. He used her just to sate his lust.
[ترجمه ترگمان]اون از اون برای راضی کردن شهوت - ش استفاده کرد
[ترجمه گوگل]از او فقط برای شهوت خویش استفاده می کند

4. He had sated his lust.
[ترجمه ترگمان]او شهوت خود را سیراب می کرد
[ترجمه گوگل]او دلش را تسکین داد

5. You wake up early, your desire sated, your hormones at manageable levels.
[ترجمه ترگمان]، صبح زود بیدار میشی آرزوی تو برآورده می شه هورمون های تو در مراحل قابل کنترله
[ترجمه گوگل]شما زودتر از خواب بیدار می شوید، تمایل خود را از بین می برد، هورمون های خود را در سطوح قابل کنترل

6. But rather than sating desires, it seemed to fuel them toward even more escalation.
[ترجمه ترگمان]اما به نظر می رسید که به جای آرزوهای sating، آن ها را به سمت تشدید بیشتر سوق می دهد
[ترجمه گوگل]اما به نظر میرسد که به جای تسلیم خواستهها، آنها را در معرض تشدید بیشتر قرار میدهد

7. Now an elder statesman, ambition frustrated but perforce sated, he is positioned to tell a riveting story.
[ترجمه ترگمان]حالا یک سیاست مدار بزرگ، جاه طلبی، نا امید کننده، اما مجبور به سیر کردن می شود، قرار است داستان واقعی را تعریف کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر یکی از بزرگترین دولتشناسان، جاه طلبی ناامید شده است اما از نظر سرسختی، او در موقعیتی قرار می گیرد که داستان نابودی را بگوید

8. And the Sate offers both large and small conference rooms.
[ترجمه ترگمان]و Sate هر دو اتاق کنفرانس بزرگ و کوچک را ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]و Sate هر دو اتاق کنفرانس بزرگ و کوچک را ارائه می دهد

9. By reviving the sate sovereign immunity doctrine, Rehnquist Court strengthens the state right, and refreshes the mean. . .
[ترجمه ترگمان]با احیای دکترین مصونیت پادشاه sate، دادگاه Rehnquist حق دولت را تقویت کرده، و معنای آن را تازه می کند
[ترجمه گوگل]با احیای دکترین مصونیت حاکم بر کشور، دادگاه رهنکیست دولت را راست می کند و این معیار را تجدید می کند

10. Well, the Sate and the Lanton are quite near the airport.
[ترجمه ترگمان]خوب، the و the نزدیک فرودگاه هستند
[ترجمه گوگل]خوب، Sate و Lanton کاملا نزدیک فرودگاه هستند

11. Today, what I'd like to sate is about the technology of Wireless fidelity.
[ترجمه ترگمان]امروزه، چیزی که من می خواهم بگویم در مورد تکنولوژی وفاداری بی سیم است
[ترجمه گوگل]امروز، آنچه که من می خواهم بدانم این است که در مورد فن آوری وفاداری بی سیم

12. By reviving the sate sovereign immunity doctrine, Rehnquist Court strengthens the state right, and refreshes the .
[ترجمه ترگمان]با احیای دکترین مصونیت پادشاه sate، دادگاه Rehnquist وضعیت کشور را تقویت می کند و نو را تازه می کند
[ترجمه گوگل]با احیای آموزه های مصونیت حاکم بر کشور، دادگاه رنکیست، حق دولت را تقویت می کند و این را تجدید می کند

13. If necessary, it can be submitted Province or Sate level of SSBB to process.
[ترجمه ترگمان]در صورت نیاز، می تواند به استان تسلیم شود یا سطح Sate از SSBB به فرآیند
[ترجمه گوگل]در صورت لزوم، می توان از آن به استان یا سیت سطح SSBB مراجعه کرد

14. No leakage without oozing function; 3 sate to sterilization.
[ترجمه ترگمان]بدون نشتی از تابع oozing؛ ۳ sate برای استریلیزاسیون
[ترجمه گوگل]هیچ نشتی بدون عملکرد oozing؛ 3 برای استریلیزاسیون

15. We work hard to hold the sate lead in the same trade.
[ترجمه ترگمان]ما سخت تلاش می کنیم تا sate را در همان تجارت نگه داریم
[ترجمه گوگل]ما به سختی کار می کنیم تا سرمربی ساید را در همان تجارت حفظ کنیم

Foods that are too sweet sate me fast.

خوراک‌های خیلی شیرین زود مرا دل‌زده می‌کنند.


After a short while, the harem's pleasures sated him.

پس از اندک زمانی، لذایذ حرم‌سرا او را اشباع کرد.



کلمات دیگر: