کلمه جو
صفحه اصلی

sandy


معنی : ریگ دار، ریگ مانند، ماسهای، شنی، ریگی
معانی دیگر : شن پوش، (از نظر زبری یا عدم ثبات) شن مانند، (رنگ) حنایی

انگلیسی به فارسی

ماسه ای، شنی


شنی، ماسهای، ریگی، ریگ دار، ریگ مانند


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: sandier, sandiest
(1) تعریف: made of, containing, or resembling sand.

- The lake has a sandy bottom.
[ترجمه ترگمان] دریاچه دارای کف ماسه ای است
[ترجمه گوگل] دریاچه پایین شنی دارد
- Some plants won't grow in sandy soil.
[ترجمه ترگمان] برخی گیاهان در خاک شنی رشد نمی کنند
[ترجمه گوگل] برخی از گیاهان در خاک شنی رشد نخواهند کرد
- These cookies have a sandy texture.
[ترجمه ترگمان] این شیرینی ها دارای بافت ماسه ای هستند
[ترجمه گوگل] این کوکی ها یک بافت شنی دارند

(2) تعریف: sprinkled or covered with sand.

- Our feet were sandy after walking on the beach.
[ترجمه ترگمان] پیاده روی بعد از پیاده روی در ساحل شنی بود
[ترجمه گوگل] پای ما پس از پیاده روی در ساحل شنی بود

(3) تعریف: of the same color as sand; yellowish shaded with red or gray.

- a dog with a sandy coat
[ترجمه ترگمان] سگی با نیم تنه شنی
[ترجمه گوگل] یک سگ با کت شنی

• female first name (short form of sandra)
gritty, grainy; covered with sand; having the color of sand; unstable; red-headed, having golden hair
a sandy area is made up of or contains sand.
sandy hair is light orange-brown.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] ماسه ای
[زمین شناسی] ماسه ای - (زمین ریخت شناسی) پادگانه رودخانه ای پست که سطح بالایی آن به سمت بالادست جریان همپای رشد و ارتفاع گرفتن موانع و سدهای پایین دست رودخانه همانند رودخانه ماسه ای بزرگ در خاور کنتاکی رشد می کند. (شاو 1911). - مقایسه شود با: تپه جزیره ای، گلی .
[خاک شناسی] شنی

مترادف و متضاد

ریگ دار (صفت)
gritty, sandy

ریگ مانند (صفت)
gritty, sandy

ماسه ای (صفت)
sandy, sabulous

شنی (صفت)
sandy

ریگی (صفت)
sandy

جملات نمونه

1. sandy hair
موی حنایی

2. sandy soil
خاک شن دار

3. a sandy beach
کرانه ی شنی

4. money is too sandy a foundation on which to base a marriage
پول شالوده ی لرزانی است که نمی توان ازدواج را بر آن استوار کرد.

5. which is better: sandy beaches or pebbly beaches?
کدام بهتر است: ساحل شنی یا ساحل ریگی ؟

6. a big snake was slithering down the sandy hill
مار درشتی از تپه ی شنی به پایین می خزید.

7. the crunch of soldiers's feet on a sandy beach
صدای قرچ قرچ پای سربازان در ساحل شنی

8. The boat finally fetched up on a sandy beach.
[ترجمه ترگمان]بالاخره قایق در ساحل شنی پیدا شد
[ترجمه گوگل]قایق در نهایت به یک ساحل شنی رسید

9. The liquid filtered through sandy soil.
[ترجمه ترگمان]مایع از طریق خاک ماسه ای فیلتر شد
[ترجمه گوگل]مایع از طریق خاک ماسه فیلتر شده است

10. Sandy will be delighted to see you.
[ترجمه ترگمان]سندی \"از دیدنت خوشحال میشه\"
[ترجمه گوگل]سندی خوشحال خواهد شد که شما را ببیند

11. I prefer a sandy beach to a shingly one.
[ترجمه ترگمان]من یه ساحل شنی برای یه shingly رو ترجیح میدم
[ترجمه گوگل]من یک ساحل شنی را به یک شینو ترجیح می دهم

12. He latched onto Sandy at the party and wouldn't go away.
[ترجمه ترگمان]او به سمت سندی رفت و از آنجا دور نشد
[ترجمه گوگل]او در حزب در سندی ایستاده و نمی خواهد برود

13. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

14. Water filters through sandy soil and into the well.
[ترجمه ترگمان]استفاده از فیلتر آب از طریق خاک شنی و در چاه
[ترجمه گوگل]فیلترهای آب از طریق خاک ماسه ای و به داخل چاه

15. Sandy works out with her personal trainer every week.
[ترجمه ترگمان]سندی هر هفته با مربی خصوصی خود کار می کند
[ترجمه گوگل]سندی با مربی شخصی خود هر هفته کار می کند

16. The floor of the beach-hut was sandy.
[ترجمه ترگمان]زمین کلبه شنی بود
[ترجمه گوگل]کف سواحل کلبه شنی بود

17. We looked high and low for Sandy but couldn't find her.
[ترجمه ترگمان]بالا و پایین را نگاه کردیم، اما نتوانستم او را پیدا کنم
[ترجمه گوگل]ما برای سندی خیلی بالا و پایین بودیم ولی نمیتوانستیم او را پیدا کنیم

18. Crocodiles bask on the small sandy beaches.
[ترجمه ترگمان]Crocodiles بر روی سواحل شنی کوچک گرم می شوند
[ترجمه گوگل]کروکودیل ها در سواحل شنی کوچک بیدار می شوند

a sandy beach

کرانه‌ی شنی


Money is too sandy a foundation on which to base a marriage.

پول شالوده‌ی لرزانی است که نمی‌توان ازدواج را بر آن استوار کرد.


sandy hair

موی حنایی


پیشنهاد کاربران

زمین شنی ، شنی،
چیزی که از شن باشد.


شنی ، شن مانند
example : desert is a dry , sandy place



کلمات دیگر: