کلمه جو
صفحه اصلی

catchment


واگیر دار، ساری، سرایت کننده، گرد آوری آب باران (از راه جوب کشی و گنداب راه سازی)، آب تله، آبگیر (انباری که آب های گرد آوری شده در آن نگهداری می شود)، آب انبار، عمل گرفتن، انچه گیراید

انگلیسی به فارسی

گرد‌آوری آب باران (از راه جوب‌کشی و گنداب راه‌سازی)


آب‌تله، آبگیر (انباری که آب‌های گردآوری شده در آن نگهداری می‌شود)، آب‌انبار


آب درون آب انبار


حوضچه


انگلیسی به انگلیسی

• water reservoir; river basin

اسم ( noun )
(1) تعریف: the collecting of water, esp. rainwater, in a reservoir or drainage area.

(2) تعریف: such a reservoir or drainage area.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] آبخیز - حوزه آبخیز
[زمین شناسی] حوزه آبخیز
[خاک شناسی] سطح آبگیر
[آب و خاک] حوزه آبریز، آبخیز، آبگیر

جملات نمونه

1. the catchment area of a post office is the area that it serves
منطقه ی پوشش پست خانه عبارت است از حوزه ای که به آن خدمات ارائه می دهد.

2. Catchment boards were set up, which in 1948 became river boards, and in 1964 river authorities.
[ترجمه ترگمان]تخته های Catchment تشکیل شد که در سال ۱۹۴۸ به صفحه های رودخانه و در سال ۱۹۶۴ مقامات رودخانه تبدیل شد
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره راه اندازی شد، که در سال 1948 به هیئت مدیره رودخانه و در سال 1964 مقامات رودخانه شد

3. Dormitory centres Within the catchment area of a burgh; basic services available; some growth potential and encouragement to industry.
[ترجمه ترگمان]مراکز dormitory در حوزه آبریز of؛ خدمات پایه موجود؛ برخی پتانسیل رشد و تشویق به صنعت
[ترجمه گوگل]مراکز خوابگاه در حوضه آبریز؛ خدمات اساسی در دسترس است برخی از پتانسیل رشد و تشویق صنعت

4. Prep schools have no secure catchment area, they have always depended on the forces of the market place for their survival.
[ترجمه ترگمان]مدارس ابتدایی هیچ منطقه catchment امن ندارند، آن ها همیشه به نیروهای بازار برای بقای خود وابسته هستند
[ترجمه گوگل]مدارس آمادگی نداشته باشند، آنها همیشه به نیروهای بازار برای بقای خود وابسته اند

5. The stop serves a wider catchment than the immediate vicinity of West Richmond Street.
[ترجمه ترگمان]این توقف به عنوان یک حوضه آبریز بزرگ تر از نزدیکی خیابان ریچموند غربی عمل می کند
[ترجمه گوگل]این ایستگاه در نزدیکی غار ریچموند غرب واقع شده است

6. The cisterns were the huge catchment tanks which held the city's water supply.
[ترجمه ترگمان]The بزرگ catchment بودند که تامین آب شهر را داشتند
[ترجمه گوگل]مخازن مخازن حوضه ای بزرگ بودند که تامین آب شهرستان را تامین می کردند

7. The hospitals more remote from their catchment area were thus the natural early candidates for closure.
[ترجمه ترگمان]بنابراین بیمارستان ها کنترل بیشتری از حوزه آبریز دارند و در نتیجه کاندیدهای اولیه برای بسته شدن هستند
[ترجمه گوگل]بنابراین بیمارستان های دورتر از حوضه آبریز، نامزدهای اولیه طبیعی برای بستن هستند

8. The closure was doubly important because the catchment area covered the inner London districts of Westminster, Paddington and Hammersmith.
[ترجمه ترگمان]بسته بودن به این دلیل که حوزه آبریز the، Paddington و Hammersmith را تحت پوشش قرار می داد، دو برابر شده بود
[ترجمه گوگل]بستن دو برابر اهمیت بود زیرا منطقه حوضه پوشش ناحیه لندن در وستمینستر، Paddington و Hammersmith را پوشش داد

9. This catchment area is around the lakes of Ullswater and Hawes Water from both of which water is piped to Manchester.
[ترجمه ترگمان]این حوضه آبریز در اطراف دریاچه های of و آب Hawes قرار دارد که هر دو آب با لوله کشی به منچستر احاطه شده است
[ترجمه گوگل]این حوضه آبریز در اطراف دریاچه های Ullswater و Hawes Water از هر دو آب به منچستر منتقل می شود

10. Neither hospital was sufficiently remote from its catchment area to warrant the intervention of the centre to impose closure.
[ترجمه ترگمان]هیچ کدام از بیمارستان ها به اندازه کافی از حوزه آبریز این مرکز فاصله نداشتند تا مداخله مرکز برای تحمیل بسته شدن را تضمین کنند
[ترجمه گوگل]هیچ بیمارستان به اندازه کافی دور از حوضه آبریز بود و مداخله مرکز را برای تأمین تعطیلات تأیید می کرد

11. The catchment area shown for the funnel is very small.
[ترجمه ترگمان]حوزه آبریز نشان داده شده برای قیف بسیار کوچک است
[ترجمه گوگل]منطقه آبریز برای قیف بسیار کوچک است

12. Small catchment are basic management units in the flash flood disaster control planning(FFDCP) in China.
[ترجمه ترگمان]catchment کوچک واحدهای مدیریت پایه در برنامه ریزی کنترل بحران سیل (FFDCP)در چین هستند
[ترجمه گوگل]حوضچه های کوچک واحد های مدیریت پایه در برنامه ریزی کنترل فاجعه سیل فاجعه (FFDCP) در چین هستند

13. Derived small catchment units are further subdivided and merged to meet the requirements of FFDCP.
[ترجمه ترگمان]واحدهای صنعتی مشتق شده از حوضه فرعی بیشتر تقسیم بندی می شوند و برای رفع نیازهای of ادغام می شوند
[ترجمه گوگل]واحدهای کوچک تصفیه خانه کوچکتر تقسیم شده و ادغام شده اند تا نیازهای FFDCP را برآورده سازند

14. Pollution total quantity control in the catchment area of municipal waste water treatment plant should avoid the repetitive treatment of municipal wastewater treatment plant.
[ترجمه ترگمان]آلودگی کل آلودگی در حوزه آبریز کارخانه تصفیه فاضلاب شهری باید از رفتار تکراری کارخانه تصفیه فاضلاب شهری جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]کنترل مقدار کم آلودگی در حوزه آبریز تصفیه خانه های تصفیه خانه شهری باید از تکرار درمان تصفیه خانه فاضلاب جلوگیری کند

پیشنهاد کاربران

ذخیره سازی

حوضه آبخیز - کانون آبگیر


کلمات دیگر: