این ترکیب در ابیاتی چند از دیوان البسه نظام قاری آمده ولی جامع دیوان غداد مشک را جزئ لغات لاینحل و مشتبه دیوان مزبور ذکر کرده است
غداد مشک
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
غداد مشک. [ غ َدِ م ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) این ترکیب در ابیاتی چند از دیوان البسه نظام قاری آمده ولی جامع دیوان غداد مشک را جزء لغات لاینحل و مشتبه دیوان مزبور ذکر کرده است :
میارا رخت والا از غداد مشک ولا وسمه
به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را.
از سر گرفت دل هوس زلف و خان دوست.
شاهدان خویش از برای عرض کالا می کنند.
چهره شاهد والا به جز از مشک و غداد
هیچکس بر سر بازار سیه کرد، نکرد.
میارا رخت والا از غداد مشک ولا وسمه
به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را.
نظام قاری ( دیوان البسه ص 37 ).
در شدّه ریشه دید به والا غداد مشک از سر گرفت دل هوس زلف و خان دوست.
نظام قاری ( دیوان البسه ص 41 ).
این همه بر جامه والا غداد مشک و زرشاهدان خویش از برای عرض کالا می کنند.
نظام قاری ( دیوان البسه ص 37 ).
در دیوان مزبور این ترکیب به صورت مشک و غداد نیز آمده : چهره شاهد والا به جز از مشک و غداد
هیچکس بر سر بازار سیه کرد، نکرد.
نظام قاری ( دیوان البسه ص 59 ).
کلمات دیگر: