کلمه جو
صفحه اصلی

schoolwork


معنی : درس مدرسه، تکلیف شبانه دانشجو
معانی دیگر : تکلیف مدرسه، تکلیف درسی

انگلیسی به فارسی

درس مدرسه، تکلیف شبانه دانشجو


مدرسه، درس مدرسه، تکلیف شبانه دانشجو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: study or practice assigned and done at school or as homework.

• lessons completed at home or during class, study exercises
schoolwork is the work that a child does at school or as homework.

مترادف و متضاد

درس مدرسه (اسم)
schoolwork

تکلیف شبانه دانشجو (اسم)
schoolwork

جملات نمونه

1. She shows great diligence in her schoolwork.
[ترجمه ترگمان]او تلاش زیادی در انجام تکالیف مدرسه اش را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]او در کارهای مدرسه خود سعی می کند کارهای بزرگی انجام دهد

2. You should give your schoolwork precedence.
[ترجمه ترگمان]تو باید schoolwork رو بهتر کنی
[ترجمه گوگل]شما باید مدرک تحصیلی خود را ارجح بگذارید

3. The teacher said that Alex's schoolwork was very inconsistent.
[ترجمه ترگمان]معلم گفت که تکالیف مدرسه الکس بسیار متناقض است
[ترجمه گوگل]معلم گفت که کار مدرسه الکس بسیار متناقض است

4. Is her schoolwork up to scratch?
[ترجمه ترگمان]درس دادن تکالیف مدرسه است؟
[ترجمه گوگل]آیا مدرسه او به ابتکار است؟

5. He began falling behind in his schoolwork.
[ترجمه ترگمان]شروع به افتادن در پشت تکالیف مدرسه اش کرد
[ترجمه گوگل]او در مدرسه ی خود به عقب برگشت

6. Children spend too much time on schoolwork, to the detriment of other activities.
[ترجمه ترگمان]کودکان زمان زیادی را صرف تکالیف مدرسه و به ضرر سایر فعالیت ها می کنند
[ترجمه گوگل]بچه ها زمان زیادی را صرف کار مدرسه می کنند، به زیان فعالیت های دیگر

7. Family frictions can interfere with a child's schoolwork.
[ترجمه ترگمان]frictions خانواده می توانند با تکالیف مدرسه کودک تداخل پیدا کنند
[ترجمه گوگل]اصطلاحات خانوادگی می تواند در یک مدرسه کودک دخالت کند

8. She knew all about my schoolwork, my hospital work etc.
[ترجمه ترگمان]او همه چیز را در مورد مدرسه من می دانست، کار بیمارستان من و غیره
[ترجمه گوگل]او همه چیز در مورد مدرسه من، کار بیمارستان من و غیره را می دانست

9. She used to bully me into doing my schoolwork.
[ترجمه ترگمان]اون عادت داشت منو مجبور کنه تکالیفم رو انجام بدم
[ترجمه گوگل]او مورد استفاده قرار گرفت تا من را به انجام کار مدرسه من

10. Pamela was concerned that her schoolwork had deteriorated despite her hard work.
[ترجمه ترگمان]پا ملا نگران این بود که تکالیف مدرسه اش با وجود تلاش سخت او، به شدت کم شده بود
[ترجمه گوگل]پاملا نگران بود که کار مدرسه او با وجود کار سختش بدتر شده است

11. My mother would help me with my schoolwork.
[ترجمه ترگمان]مادرم به من کمک می کرد که تکالیفم را انجام دهم
[ترجمه گوگل]مادرم به مدرسه من کمک می کند

12. They were designed for business and schoolwork.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای کار و تکالیف مدرسه طراحی شده بودند
[ترجمه گوگل]آنها برای کسب و کار و مدرسه طراحی شده بودند

13. Likewise, children are sometimes assigned schoolwork they find distasteful.
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، کودکان گاهی به تکالیف مدرسه اختصاص داده می شوند که آن را ناخوشایند می یابند
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، کودکان گاهی اوقات مدرسه ای را به عهده می گیرند که ناراحت کننده هستند

14. I come home, cook the dinner, check the schoolwork, politely ask everybody how their day went.
[ترجمه ترگمان]من به خانه می آیم، شام را درست می کنم، تکالیف مدرسه را بررسی می کنم و مودبانه از همه می پرسم که روز آن ها چطور پیش رفت
[ترجمه گوگل]من به خانه می روم، شام را طبخ می کنم، کار مدرسه را بررسی می کنم، مودبانه از همه می پرسم که روز چگونه رفت


کلمات دیگر: