کلمه جو
صفحه اصلی

numerate


معنی : حساب کردن، بشمار اوردن، خواندن یا شمردن، قادر شمردن
معانی دیگر : برشمردن، برخواندن، (انگلیس) دارای سواد در حساب ابتدایی، قادر به انجام حساب، حسابدان

انگلیسی به فارسی

قادر شمردن، خواندن یا شمردن، حساب کردن، بشمار آوردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: numerates, numerating, numerated
• : تعریف: to number or count; enumerate.
مشابه: count, enumerate, number

• able to comprehend and use numbers
count; reckon
someone who is numerate is able to do arithmetic.

مترادف و متضاد

حساب کردن (فعل)
account, score, calculate, count, compute, numerate, figure, sum, cipher

بشمار اوردن (فعل)
numerate, enumerate

خواندن یا شمردن (فعل)
numerate

قادر شمردن (فعل)
numerate

جملات نمونه

1. Geography graduates are literate and numerate and have very good IT skills.
[ترجمه ترگمان]فارغ التحصیلان جغرافیا باسواد و numerate هستند و مهارت های بسیار خوبی برای فن آوری اطلاعات دارند
[ترجمه گوگل]فارغ التحصیلان جغرافیایی سواد و شمارش دارند و مهارت های IT بسیار خوبی دارند

2. All students should be numerate and literate when they leave school.
[ترجمه ترگمان]وقتی مدرسه را ترک می کنند همه دانش آموزان باید سواد و سواد داشته باشند
[ترجمه گوگل]وقتی دانش آموزان را ترک می کنند، تمام دانش آموزان باید مترادف و سواد باشند

3. We look for applicants who are numerate, computer-literate and energetic self-starters.
[ترجمه ترگمان]ما به دنبال متقاضیانی هستیم که numerate، computer و self پرانرژی هستند
[ترجمه گوگل]ما به دنبال متقاضیانی هستیم که در حال شمارش، سواد کامپوتر و پر انرژی هستند

4. Your children should be literate and numerate.
[ترجمه a kind person] فرزندان شما باید باسواد و قادر به شمردن باشند .
[ترجمه ترگمان]بچه های شما باید باسواد و numerate باشند
[ترجمه گوگل]فرزندان شما باید سواد و مترادف باشند

5. Business graduates must also be numerate, because most degrees will have courses in quantitative methods and statistics.
[ترجمه ترگمان]فارغ التحصیلان کسب وکار نیز باید numerate باشند، زیرا در اغلب درجات دوره های کمی و آمار کمی خواهند داشت
[ترجمه گوگل]فارغ التحصیلان کسب و کار نیز باید شماره گذاری شوند، زیرا اکثر دوره ها دوره هایی را در روش های کمی و آمار ارائه می کنند

6. We need someone who's numerate for this job.
[ترجمه ترگمان]ما به کسی احتیاج داریم که برای این کار ساخته بشه
[ترجمه گوگل]ما به کسی که برای این کار می نویسیم نیاز داریم

7. Its people are superbly literate and numerate, but certain cultural traits are holding businesses back.
[ترجمه ترگمان]مردم آن به طور عالی با سواد و numerate هستند، اما برخی ویژگی های فرهنگی خاص، کسب وکار را عقب نگه می دارند
[ترجمه گوگل]مردم آن بسیار باهوش و مترادف هستند، اما ویژگی های خاص فرهنگی بازرگانی را برگزار می کنند

8. This method is easier to numerate implementation than the traditional time domain method of moment.
[ترجمه ترگمان]این روش برای پیاده سازی numerate از روش سنتی حوزه زمان سنتی آسان تر است
[ترجمه گوگل]این روش ساده تر کردن پیاده سازی از روش زمان سنتی زمان لحظه ای است

9. He is not even convinced that the head of a financial institution needs to be all that numerate.
[ترجمه ترگمان]او حتی متقاعد نشده است که رئیس یک موسسه مالی باید آن همه چیز باشد
[ترجمه گوگل]او حتی متقاعد نشده است که رئیس یک موسسه مالی باید همه چیز را به حساب آورد

10. For many it is not long enough to become literate or numerate in any real sense.
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از آن به اندازه کافی طولانی نیست که به هیچ وجه معقول و قابل فهم شود
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از آن ها به اندازه کافی بلند نیستند تا بتوانند در هر شرایط واقعی سواد یا شمارش کنند

11. Third World governments build roads which help farmers to market their produce and schools which create a literate and numerate workforce.
[ترجمه ترگمان]دولت های جهان سوم جاده ها را می سازند که به کشاورزان کمک می کند تا محصولات و مدارس خود را بازار کنند که نیروی کار باسواد و numerate را ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]دولت های جهانی سوم جاده هایی را ایجاد می کنند که به کشاورزان کمک می کند تا محصولات و مدارس خود را به بازار عرضه کنند که یک نیروی کارآفرین و مترجمی را تولید می کنند

12. Managers use numbers to make decisions and therefore need to be numerate.
[ترجمه ترگمان]مدیران از اعداد برای تصمیم گیری و بنابراین نیاز به be استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]مدیران از اعداد برای تصمیم گیری استفاده می کنند و بنابراین باید شماره گذاری شوند

پیشنهاد کاربران

نمره بندی ، عدد گذاری، شماره بندی ، شماره گذاری

کسی که در کار با اعداد و ارقام مهارت دارد.


کلمات دیگر: