کلمه جو
صفحه اصلی

masterly


معنی : استادانه، ماهرانه
معانی دیگر : چیره دستانه

انگلیسی به فارسی

ماهرانه، استادانه


استادانه، ماهرانه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: masterliness (n.)
• : تعریف: befitting or worthy of a master.
مترادف: authoritative, expert, master, masterful
مشابه: accomplished, adept, adroit, consummate, crackerjack, excellent, pro, skillful, superlative

- This painting shows her masterly use of color.
[ترجمه ترگمان] این نقاشی استفاده استادانه او از رنگ را نشان می دهد
[ترجمه گوگل] این نقاشی نشان می دهد که استفاده استادانه از رنگ آن است
- His first masterly composition was praised by the critics.
[ترجمه ترگمان] نخستین ترکیب استادانه او توسط منتقدان مورد تحسین قرار گرفت
[ترجمه گوگل] اولین ترکیب استادانه او توسط منتقدان ستایش شد

• skilled, adept; worthy of a master (about abilities or achievements)
in an artful and expert manner, skillfully
a masterly action is very skilful.

مترادف و متضاد

استادانه (قید)
masterly

ماهرانه (قید)
workmanly, artfully, subtly, skilfully, masterly, dexterously

جملات نمونه

1. his masterly speech
نطق استادانه ی او

2. his treatment of this subject was very masterly
رسیدگی کردن او به این موضوع بسیار استادانه بود.

3. His concealment of his true motives was masterly.
[ترجمه ترگمان]پنهان کردن انگیزه های واقعی او استادانه بود
[ترجمه گوگل]پنهان شدن او از انگیزه های واقعی او استادانه بود

4. The book was hailed as a masterpiece/as masterly.
[ترجمه ترگمان]کتاب به عنوان شاهکاری مورد ستایش قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این کتاب به عنوان شاهکار به عنوان استاد شناخته شد

5. She gave a masterly performance as Kate in 'The Taming of the Shrew'.
[ترجمه ترگمان]او با مهارت و استادی در نقش کیت در The بازی می کرد
[ترجمه گوگل]او به عنوان کیت در 'تسخیر سرزنش' عملکرد کلاسیک را به ارمغان آورد

6. Malcolm Hebden gives a masterly performance.
[ترجمه ترگمان]Malcolm Hebden عملکرد استادانه ای به شما می دهد
[ترجمه گوگل]مالکوم حبد عملکردی استادانه ای را ارائه می دهد

7. He handled the subject in a masterly way.
[ترجمه ترگمان]با استادی این موضوع را حل کرد
[ترجمه گوگل]او این موضوع را به نحوی استادانه انجام داد

8. The artist's use of contrast is masterly.
[ترجمه ترگمان]استفاده هنرمند از کنتراست استادانه است
[ترجمه گوگل]استفاده هنرمند از کنتراست استادانه است

9. These masterly cantatas date from different periods in Bach's life.
[ترجمه ترگمان]این cantatas استادانه از دوره های مختلف زندگی باخ استفاده می کردند
[ترجمه گوگل]این کاستات استادانه از دوره های مختلف در زندگی باخ به شمار می رود

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

11. Once again Gwyne Howell was masterly in the title role.
[ترجمه ترگمان]Howell بار دیگر در نقش خود استادی یافت
[ترجمه گوگل]دوباره Gwyne Howell استاد در نقش عنوان

12. The Schumann Fantasia in C is a masterly work written in homage to Beethoven.
[ترجمه ترگمان]شومان در سی کار استادانه ای است که برای ادای احترام به بتهوون نوشته شده است
[ترجمه گوگل]شومن فانتزیا در C یک اثر استادانه است که در احترام به بتهوون نوشته شده است

13. It will take a masterly spin doctor to conjure upbeat images from a bleak Kansas youth.
[ترجمه ترگمان]این تیم، یک متخصص spin برای ادای تصاویر خوش بینانه از یک جوان افسرده در کانزاس به دست خواهد آورد
[ترجمه گوگل]این یک دکتر چرخشی استثنایی را به ارمغان می آورد تا تصاویر پرطرفدار را از جوانان کانزاس خسته کند

14. He handled the many questions in masterly fashion, particularly the probing questions from Cocello.
[ترجمه ترگمان]او با استادی فراوان، به خصوص سوالات probing از Cocello، به سوالات بسیاری پرداخت
[ترجمه گوگل]او بسیاری از سوالات را به نحوی استادانه، به ویژه سوالات تحقیق از Cocello، پاسخ داد

15. McGinniss writes in a masterly fashion.
[ترجمه ترگمان]McGinniss استادانه ای می نویسد
[ترجمه گوگل]McGinniss به شیوه ای استادانه می نویسد

his masterly speech

نطق استادانه‌ی او



کلمات دیگر: