کلمه جو
صفحه اصلی

scoff


معنی : ریشخند، طعنه، سخره، تمسخر، استهزاء، سخریه، طنز، مسخره، اهانت وارد اوردن، تمسخر کردن
معانی دیگر : مسخره کردن، تسخر زدن، استهزا، (انگلیس - خودمانی)، خوراک، روزی، خوردن، بلعیدن

انگلیسی به فارسی

تمسخر، طنز، طعنه، ریشخند، استهزا ، اهانت وارد آوردن، تمسخر کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: scoffs, scoffing, scoffed
• : تعریف: to speak with mild scorn or derision (often fol. by at).
مترادف: mock, scorn, sneer
مشابه: belittle, contemn, deride, despise, flout, gibe, jeer

- He scoffed at my fear of the dark.
[ترجمه ترگمان] به ترسم از تاریکی پوزخند زد
[ترجمه گوگل] او در ترس من از تاریکی گریه کرد
اسم ( noun )
مشتقات: scoffingly (adv.), scoffer (n.)
• : تعریف: an expression of mocking disapproval.
مترادف: dig, gibe

• mock, gibe, jeer, scorn, ridicule; object of derision or mockery; food (slang)
scorn, mock, deride, ridicule; eat voraciously (slang)
if you scoff, you speak in a scornful, mocking way about someone or something.

مترادف و متضاد

Antonyms: be nice, praise


ریشخند (اسم)
ridicule, scoff, cajolement, blandishment, sarcasm, cajolery, jeer

طعنه (اسم)
invective, reproach, reproof, lash, quip, scoff, irony, jape, rebuke, twit, expostulation, sarcasm, jeer, jest, call-down, brush-off, taunt, satire, lashing

سخره (اسم)
ridicule, scoff, corvee, laughingstock, derision, staring-quarter

تمسخر (اسم)
ridicule, scoff, irony, mock, scorn, jest, derision, sneer, fleer

استهزاء (اسم)
mockery, ridicule, scoff, jeer, derision, sneer, fleer

سخریه (اسم)
ridicule, scoff, laughingstock, derision, staring-quarter

طنز (اسم)
quip, mockery, scoff, irony, jeer, joke

مسخره (اسم)
flout, antic, mockery, ridicule, scoff, zany, aunt sally, irony, patch, gibe, butt, jeer, bob, jest, taunt, buffoon, clown, droll, laughingstock, staring-quarter, cut-up, witticism, merry-andrew, mickey, own-glass, pickle herring, punchball

اهانت وارد اوردن (فعل)
scoff, asperse

تمسخر کردن (فعل)
ridicule, scoff, jest, deride, fleer

make fun of; despise


Synonyms: belittle, boo, contemn, deride, dig at, disbelieve, discount, discredit, disdain, flout, gibe, jeer, knock, laugh at, make light of, mock, pan, poke fun at, pooh-pooh, rag, rally, reject, revile, ride, ridicule, scorn, show contempt, sneer, tease


جملات نمونه

the other scoffed that from ebb and flow ...

آن دگر تسخر زدی کز جزر و مد ...


1. Don't scoff: he's quite right.
[ترجمه سبا] دروغ نمیگویم کاملا حق با اوست
[ترجمه مریم] مسخره نکن. او کاملا راست میگوید
[ترجمه ترگمان]او کاملا حق با او ست
[ترجمه گوگل]نمی ترسم او کاملا درست باشد

2. You may scoff but I honestly feel I'm being cruel only to be kind.
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است من را مسخره کنید، اما من صادقانه احساس می کنم که من ظالم هستم که مهربان هستم
[ترجمه گوگل]شما ممکن است خجالت بکشید، اما من صادقانه می فهمم که فقط خیال می کنم که مهربان باشم

3. To scoff at or curse the little men was to court disaster, for they made formidable enemies.
[ترجمه ترگمان]به مسخره کردن یا نفرین مردان کوچک به فاجعه دادگاه، زیرا دشمنان عظیمی می ساختند
[ترجمه گوگل]برای اینکه مردن کوچک را لعنت کند یا لعنت کند، فریب دادگاه را داد، زیرا آنها دشمنان بزرگی را ساخته اند

4. All those who scoff at Ian Fleming's spy fantasies should think again.
[ترجمه ترگمان]همه کسانی که به رویای جاسوسی ایان فلمینگ می خندند، باید دوباره فکر کنند
[ترجمه گوگل]همه کسانی که فانتزی های جاسوسی یان فلمینگ را می فهمند، باید دوباره فکر کنند

5. They scoff, and speak with malice; in their arrogance they threaten oppression.
[ترجمه ترگمان]آن ها را مسخره می کنند و با تکبر سخن می گویند؛ با تکبر و تکبر آن ها را تهدید می کنند
[ترجمه گوگل]آنها گریه می کنند و با بدبختی صحبت می کنند؛ در ظلم و ستم آنها ظلم را تهدید می کنند

6. Where's all the scoff gone?
[ترجمه ترگمان]همه خنده را از کجا کشید؟
[ترجمه گوگل]همه کینه و نفرت کجا رفته؟

7. Entomologists, nutritionists and other insect fanciers scoff at Westerners' bias against bugs.
[ترجمه ترگمان]متخصصان تغذیه، متخصصان تغذیه و حشرات دیگر، تعصب غربی ها را علیه حشرات به سخره می گیرند
[ترجمه گوگل]Entomologists، متخصصان تغذیه و سایر عوامل حشره کش ها در تعصب غربی ها در برابر اشکالات پافشاری می کنند

8. More orthodox scholars are inclined to scoff at such theories.
[ترجمه ترگمان]بیشتر محققان سنتی تمایل دارند که چنین نظری را به باد مسخره بگیرند
[ترجمه گوگل]محققان ارتدوکس بیشتر تمایل دارند در چنین نظریات از هم پاشید

9. She used to scoff the whole plate when she came round.
[ترجمه ترگمان]تمام بشقاب ها را به خنده می انداخت
[ترجمه گوگل]او وقتی از دور دور شد، کل کل را خراشیده کرد

10. You are pleased to scoff.
[ترجمه ترگمان]شما را مسخره می کنید
[ترجمه گوگل]شما خوشحال می شویم

11. But observers scoff at such notions.
[ترجمه ترگمان]اما ناظران چنین مفاهیمی را به تمسخر می گیرند
[ترجمه گوگل]اما ناظران در چنین مفهومی از هم پاشیدند

12. Republicans scoff at the suggestion Mr Obama has a unique claim the public service ethos.
[ترجمه ترگمان]جمهوری خواهان به این پیشنهاد می خندند که آقای اوباما یک ادعای منحصر به فرد برای اخلاق عمومی دارد
[ترجمه گوگل]جمهوریخواهان در این پیشنهاد مخالفت میکنند آقای اوباما ادعای منحصر به فردی دارد که اخلاق خدمات عمومی است

13. Even scoff they must get out of debt owing in their earlier generation.
[ترجمه ترگمان]حتی ریشخند کردن آن ها باید به خاطر نسل قبلی شان از بدهی خارج شود
[ترجمه گوگل]حتی گول زدن آنها باید از بدهی های خود در نسل قبلی خود بیرون بیایند

14. He liked to scoff aloud at Louis XVIII.
[ترجمه ترگمان]او دوست داشت به صدای بلند لویی هیجدهم را مسخره کند
[ترجمه گوگل]او دوست داشت با صدای بلند در خلوت در لوئیس XVIII

15. Some experts scoff at that but admit that the reluctance exists.
[ترجمه ترگمان]برخی متخصصان این را مسخره می کنند، اما تصدیق می کنند که اکراه وجود دارد
[ترجمه گوگل]بعضی از کارشناسان در این مورد می ترسند اما اعتراف می کنند که بی میلی وجود دارد

They scoffed at his threats.

تهدیدهای او را به باد تمسخر گرفتند.


پیشنهاد کاربران

پوزخند زدن، نیش و کنایه زدن، متلک گفتن

تمسخرآمیز حرف زدن

To laugh, suggesting you are stupid


کلمات دیگر: