کلمه جو
صفحه اصلی

reformation


معنی : اصلاح، تهذیب، اصلاحات
معانی دیگر : بازسازی، بازساختگی، تحول

انگلیسی به فارسی

اصلاح، تهذیب، اصلاحات


اصلاح، اصلاحات، تهذیب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of reforming or condition of being reformed.
مشابه: amendment

(2) تعریف: (cap.) the religious movement of the sixteenth century that led to the establishment of the Protestant churches.

• 16th-century christian religious movement which sought to reform the roman catholic church and resulted in the establishment of protestantism
act of reforming, improvement, amendment; state of being changed, state of being amended

مترادف و متضاد

اصلاح (اسم)
adjustment, reconciliation, modification, repair, correction, amendment, shaving, betterment, rectification, reparation, atonement, revision, reformation, regeneration, emendation, renovation

تهذیب (اسم)
improvement, refinement, cultivation, edification, reformation

اصلاحات (اسم)
reform, reformation

جملات نمونه

1. The revolution caused a radical reformation of the society.
[ترجمه ترگمان]انقلاب موجب اصلاح اساسی جامعه شد
[ترجمه گوگل]انقلاب موجب اصلاح اساسی جامعه شد

2. He devoted his energies to the reformation of science.
[ترجمه ترگمان]نیروی خود را صرف اصلاح علم کرد
[ترجمه گوگل]او انرژی خود را به اصلاح علم اختصاص داد

3. He's undergone something of a reformation - he's a changed man.
[ترجمه ترگمان]او چیزی از اصلاح و اصلاح دارد - او یک مرد تغییر کرده
[ترجمه گوگل]او چیزی از اصلاح طلب است - او یک مرد تغییر کرده است

4. It was not until the Reformation in 1660 that the spiced loaves were replaced by hot cross buns.
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که اصلاح دینی در سال ۱۶۶۰ که قرص های حاوی ادویه با buns داغ جایگزین شدند، اصلاح شد
[ترجمه گوگل]تا زمانی که اصلاحات در سال 1660 صورت نگرفت، آن دسته از کیک های پنیری جایگزین نوشابه های داغ شد

5. The huge sell-out reformation shows earlier this year were something they never achieved in their chart heyday.
[ترجمه ترگمان]اصلاحات عمده فروش که در اوایل امسال نشان داده شد، چیزی بود که آن ها در زمان اوج نمودار خود به دست نیاورده بودند
[ترجمه گوگل]اصلاحات بزرگی که پیش از این در سال جاری نشان داده شده بود، چیزی بود که هرگز در طلای نمودار آنها به دست نیامده بود

6. When Boehme wrote, the Reformation was still fresh.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که Boehme نوشت، اصلاح دینی هنوز تازه بود
[ترجمه گوگل]وقتی بئمه نوشت، اصلاحات هنوز تازه بود

7. After the Reformation, many Catholics recanted to avoid punishment.
[ترجمه ترگمان]پس از اصلاح دینی، بسیاری از کاتولیک ها از مجازات پرهیز کردند
[ترجمه گوگل]پس از اصلاحات، بسیاری از کاتولیک ها به دنبال اجتناب از مجازات بودند

8. Whatever the cause, the reformation of our family, with Dad at the head, never again came to be.
[ترجمه ترگمان]هر چه باشد، اصلاح خانواده ما، با پدر در سر، دیگر هرگز باز نخواهد شد
[ترجمه گوگل]هر دلیلی، اصلاح خانواده ما، با پدر در سر، هرگز دوباره ظاهر نشد

9. Even during the Reformation it was biblical scenes likely to promote superstition and idolatry that came down.
[ترجمه ترگمان]حتی در دوران جنبش اصلاح دینی، کتاب مقدس به احتمال زیاد خرافات و بت پرستی را ترویج می داد
[ترجمه گوگل]حتی در طول اصلاحات، صحنه های کتاب مقدس بود که احتمالا باعث ترویج خرافات و بت پرستی می شد

10. The Reformation accelerated this process, even though the Bible had become the primary if not the sole authority of the churches.
[ترجمه ترگمان]جنبش اصلاح دینی این فرآیند را تسریع بخشید، هر چند که کتاب مقدس، تنها در صورتی تبدیل شده بود که تنها مرجع کلیسا نبود
[ترجمه گوگل]اصلاحات این روند را تسریع کرد، حتی اگر کتاب مقدس، اگر نه تنها اقتدار کلیسا بود، تبدیل به اصلی شد

11. After the Reformation the monasteries were largely destroyed or fell into ruin.
[ترجمه ترگمان]پس از اصلاح دینی، صومعه ها تا حد زیادی ویران یا ویران شدند
[ترجمه گوگل]پس از اصلاحات، صومعهها عمدتا ویران و ویران شدند

12. In the Reformation this had been North-South between Protestants and Catholics.
[ترجمه ترگمان]در جنبش اصلاح دینی، این جنبش بین پروتستان ها و کاتولیک ها در شمال بود
[ترجمه گوگل]این اصلاحات در بین پروتستان ها و کاتولیک ها شمال-جنوب بوده است

13. In so far as he contended for a reformation of poetic diction, he undertook a useful task.
[ترجمه ترگمان]تا آنجا که به اصلاح بیانی شاعرانه معتقد بود، کار مفیدی انجام داد
[ترجمه گوگل]تا زمانی که او برای اصلاح گفتمان شاعرانه مخالفت کرد، یک کار مفید انجام داد

14. Not that the leaders of the Reformation were blind to this.
[ترجمه ترگمان]نه اینکه رهبران جنبش اصلاح دینی در برابر این امر کور بودند
[ترجمه گوگل]نه اینکه رهبران اصلاح طلبان به این نکته کور بودند

اصطلاحات

the Reformation

(سده‌ی 16) جنبش پروتستان‌ها، به‌سازگرایی کلیسایی


پیشنهاد کاربران

نهضت اصلاح دین


کلمات دیگر: