کلمه جو
صفحه اصلی

ornamentation


معنی : ارایش، تزئین، پیرایش
معانی دیگر : تزئین (تزئینات)، آذین، پیرایه، آذین بندی، مزین سازی، آرایش شدگی

انگلیسی به فارسی

تزئین، آرایش، پیرایش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: ornaments collectively; embellishment.
مشابه: adornment

- Cathedrals built in the Baroque style were rich with ornamentation.
[ترجمه ترگمان] Cathedrals که در سبک باروک ساخته شده بودند از زیور آلات غنی بودند
[ترجمه گوگل] کلیساهای ساخته شده در سبک باروک با تزئینات غنی بودند

(2) تعریف: the act of ornamenting, or the state of being ornamented.
مشابه: adornment, decoration

• decoration, illumination; adornment, embellishment

مترادف و متضاد

ارایش (اسم)
order, arrangement, muster, attire, garnish, ornament, array, embellishment, formation, toilet, dressing, polish, inflorescence, decor, purfle, toilette, habiliment, fig, finery, garnishment, ornamentation, toiletry, mounting

تزئین (اسم)
garnishment, ornamentation

پیرایش (اسم)
modification, ornamentation, trimming

جملات نمونه

1. poetic ornamentation
پیرایه های شعری

2. superadded ornamentation
تزیینات بیش از حد

3. The architect was instructed to keep ornamentation to a minimum.
[ترجمه ترگمان]به معمار دستور داده شده بود که زیور آلات را به حداقل برساند
[ترجمه گوگل]معمار دستور داده بود تا تزئینات را حداقل نگه دارد

4. The chairs were comfortable, functional and free of ornamentation.
[ترجمه ترگمان]صندلی ها راحت، کاربردی و عاری از زیور آلات بودند
[ترجمه گوگل]صندلی راحت، عملکردی و بدون تزئینات بود

5. On show Ornamentation plays an important part in this look.
[ترجمه ترگمان]در نمایش ornamentation نقش مهمی در این ظاهر بازی می کند
[ترجمه گوگل]در نشان می دهد تزئین نقش مهمی در این نگاه است

6. Such titles and ornamentation can create the effect of bathos, or comic undermining of what you do achieve.
[ترجمه ترگمان]چنین عنوانی و زیور آلات می توانند اثر of، یا undermining کمیک را که به آن دست یافته اند، ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]چنین عناوین و تزئینات می تواند اثر حمام را ایجاد کند یا موجب تخریب کمیک از آنچه شما انجام می دهید

7. Only two kinds of ornamentation were allowed by the Elizabethan church: painted boards and family memorials.
[ترجمه ترگمان]تنها دو نوع زیور آلات به وسیله کلیسای الیزابت مجاز بودند: تابلوهای نقاشی شده و خاطرات خانوادگی
[ترجمه گوگل]فقط دو نوع تزئینات توسط کلیساها و مجسمه های خانوادگی رنگ آمیزی شده توسط کلیسای الیزابت صادر شد

8. The ornamentation of extine is reticulate, reticulate- microperforate or microperforate.
[ترجمه ترگمان]زیور آلات extine reticulate، reticulate - microperforate یا microperforate است
[ترجمه گوگل]تزئین ظاهری شبکیه، ریز ریزه کاری، میکروپرفورات یا میکروپرفورات است

9. But they were used for ornamentation rather than as playthings.
[ترجمه ترگمان]اما آن ها به جای اسباب بازی برای زیور آلات به کار می رفتند
[ترجمه گوگل]اما آنها برای تزئینات به جای بازی های کامپیوتری مورد استفاده قرار گرفتند

10. The greater ornamentation, however, is reserved for entablature.
[ترجمه ترگمان]با این حال زیور آلات بیشتری برای entablature رزرو شده است
[ترجمه گوگل]با این حال تزئینات بیشتر برای انعطاف پذیری محفوظ است

11. Instead they used them for ornamentation in everyday life.
[ترجمه ترگمان]در عوض آن ها از آن ها برای زیور آلات در زندگی روزمره استفاده کردند
[ترجمه گوگل]در عوض آنها را برای تزئین در زندگی روزمره استفاده می کنند

12. Too much ornamentation on the frame, or garishness in the pattern, and you're a goner.
[ترجمه ترگمان]بیش از حد زیور آلات در کادر، یا garishness در الگو، و شما a
[ترجمه گوگل]بیش از حد تزئینات بر روی قاب، یا گلابی در الگوی، و شما عجله دارید

13. Semi - precious stones were used for inlay ornamentation.
[ترجمه ترگمان]سنگ های نیمه گرانبها برای تزیین زیور آلات به کار می رفتند
[ترجمه گوگل]سنگ های نیمه قیمتی برای تزئین تزئین استفاده می شود

14. The distribution of stomatal apparatus and ceraceous ornamentation of the white squama -shaped leaf of Chamaecyparis pisfera spach were special.
[ترجمه ترگمان]توزیع دستگاه stomatal و تزیین ceraceous برگ سفید شکل - of spach خاص بودند
[ترجمه گوگل]توزیع دستگاه دندانپزشکی و تزئینات قهوه ای برگ شکل چاقو سفید Chamaecyparis pisfera spach مخصوص بود

poetic ornamentation

پیرایه‌های شعری


پیشنهاد کاربران

ornamentation ( موسیقی )
واژه مصوب: تزیین
تعریف: [موسیقی] تغییر موسیقی، معمولاً با اضافه کردن نت ها، به منظور زیباتر یا مؤثرتر کردن آن یا نشان دادن توانایی های اجراکننده|||[هنرهای تجسمی] افزودن عناصر تزیینی به یک سطح یا فضای دوبعدی برای زیباتر کردن آن


کلمات دیگر: