کلمه جو
صفحه اصلی

refract


معنی : بر گرداندن، شکستن، منکسر کردن
معانی دیگر : (نور یا صدا یا گرما) شکستن، بازشکن کردن، انکسار

انگلیسی به فارسی

منکسر کردن، بر گرداندن، شکستن، انکسار


رها کردن، بر گرداندن، شکستن، منکسر کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: refracts, refracting, refracted
مشتقات: refractive (adj.), refractivity (n.)
• : تعریف: to bend (rays or waves of light, heat, sound, or the like) in passing (them) obliquely from one medium into another which transmits them at a different speed.

- The rays of light are refracted by the prism.
[ترجمه محمد توبچی زادگان] پرتوهای نور توسط منشور شکسته می شوند
[ترجمه ترگمان] پرتوه ای نور در منشور مغلوب شده اند
[ترجمه گوگل] پرتوهای نور از طریق منشور رها می شوند

• cause energy or light waves to bend as they pass from one medium into a second medium in which the energy travels at a different speed
when something refracts a ray of light or a sound wave or when it refracts, the path it follows bends at a particular point, for example where it enters water or glass.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] تجزیه کردن، شکستن

مترادف و متضاد

بر گرداندن (فعل)
evoke, upset, turn, avert, regurgitate, refract, return, replicate, reverse, rebut, blench, reflect, distort, convert, vomit, translate, evert, repay

شکستن (فعل)
fracture, chop, break, disobey, deflect, refract, shatter, stave, violate, cleave, fraction, nick, knap, pip, smite, crackle, infract

منکسر کردن (فعل)
deflect, refract, zigzag

جملات نمونه

1. The glass prism refracted the white light into the colours of the rainbow.
[ترجمه ترگمان]منشور شیشه ای نور سفید را در رنگ های رنگین کمان بازتاب می کند
[ترجمه گوگل]منشور شیشه ای نور سفید را به رنگ های رنگین کمان تبدیل کرد

2. Light is refracted when it is passed through a prism.
[ترجمه الناز] وقتی نور از منشور عبور میکند منکسر می شود
[ترجمه ترگمان]نور زمانی شکسته می شود که از یک منشور عبور می کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که نور از طریق یک منشور عبور می کند، نور از بین می رود

3. Light is refracted when passed through a prism.
[ترجمه ترگمان]نور هنگام عبور از یک منشور مرئی است
[ترجمه گوگل]نور هنگامی که از منشور عبور می کند نور رفته است

4. Metal refracts it while organic material absorbs it.
[ترجمه ترگمان]فلز در حالی که مواد آلی آن را جذب می کنند، آن را جذب می کند
[ترجمه گوگل]فلزی آن را رها می کند در حالی که مواد آلرژی آن را جذب می کنند

5. Refracted through the windows of the police car they shattered into blazing jewels set in the gloom of twilight.
[ترجمه ترگمان]از پنجره های اتومبیل پلیس که در تاریکی غروب به صورت جواهرات آتشین در آمده بودند، عبور کرد
[ترجمه گوگل]آنها از طریق پنجره ماشین پلیس شکست خوردند و به جواهرات درخشان که در تاریکی شبکه بودند، فرو ریختند

6. Light is refracted through each column.
[ترجمه ترگمان]نور در هر ستون بازتاب داده می شود
[ترجمه گوگل]نور از طریق هر ستون ریخته می شود

7. Precision-cut, liberated from the leadline, the mosaic edges refract the light in scintillating, unpredictable ways.
[ترجمه ترگمان]لبه های موزاییک شده با دقت، آزاد شده از the، لبه موزاییک نور را به روش های منطقی و غیرقابل پیش بینی شکسته می کند
[ترجمه گوگل]لبه های دقیق که از خط سیر رها شده اند، لبه های موزائیک نور را در روش های جرقه زنی و غیر قابل پیش بینی رها می کنند

8. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

9. More light is refracted below the surface, and algae, especially diatoms. rapidly become plentiful.
[ترجمه ترگمان]نور بیشتر در زیر سطح آن دیده می شود، و جلبک ها، به خصوص diatoms به سرعت فراوان می شوند
[ترجمه گوگل]بیشتر نور در زیر سطح، و جلبکها، به ویژه دیاتومه، رفته است به سرعت در حال افزایش فراوان است

10. Like light, seismic waves can reflect and refract off a surface.
[ترجمه ترگمان]مانند نور، امواج ارتعاشی می تواند بازتاب و شکسته شدن یک سطح را بازتاب کند
[ترجمه گوگل]مانند نور، امواج لرزه ای می توانند سطح را انعکاس دهند و انعکاس دهند

11. Super shining reflection particles can refract light, and make lips shining with excellent effect.
[ترجمه ترگمان]این ذرات انعکاس نور می توانند نور را شکسته و لبه ای خود را با تاثیر بسیار عالی درخشان کنند
[ترجمه گوگل]ذرات انعکاسی سوپر درخشان می توانند نور را از بین ببرند و لب ها را با اثر عالی درخشان می گذارند

12. Round Brilliant diamond has the highest ability to refract and light.
[ترجمه ترگمان]یک الماس فوق العاده درخشان بیش ترین توانایی را دارد که نور و نور را شکسته و شکسته کند
[ترجمه گوگل]الماس Round Brilliant دارای بالاترین توانایی برای ریزش و نور است

13. Explain why different colours refract by differing amounts in the prism.
[ترجمه ترگمان]توضیح دهید که چرا رنگ های مختلف با مقادیر متفاوت در منشور شکسته می شوند
[ترجمه گوگل]توضیح دهید که چرا رنگ های مختلف با منحنی های متفاوت در منشور رفته اند

14. As we age the lenses of the eyes thicken, and thus refract light dif-ferently.
[ترجمه ترگمان]در حالی که ما در سنین پایین لنزهای چشم را ضخیم می کنیم، و در نتیجه مشکلات نور را از بین می بریم
[ترجمه گوگل]همانطور که ما سن لنزهای چشم را ضعیف می کنیم، و بنابراین نور را به شدت رها می کنیم

15. We drove through undulating farmland and it was as if the light were refracted through amethyst.
[ترجمه ترگمان]از میان کشتزارها عبور کردیم و مثل این بود که نور از یاقوت ارغوانی عبور کرده باشد
[ترجمه گوگل]ما از طریق زمین زراعی وحشی حرکت کردیم و به نظر می رسید که نور از طریق آمتیست رفته بود

پیشنهاد کاربران

تحریف ( علوم سیاسی و اجتماعی )

فکر میکنم چیزی که انعکسات رو نشون میده، به این کار میگن refract
بازم مطمئن نیستم

تجزیه کردن ( مثلا نور )


کلمات دیگر: