کلمه جو
صفحه اصلی

lettered


معنی : فاضل، دانا، عالم، فرهنگی، حرفی، باسواد
معانی دیگر : قادر به خواندن و نوشتن، دانشمند، پرسواد

انگلیسی به فارسی

دانا، فاضل، عالم، فرهنگی، باسواد، حرفی


نامه، حرفی، باسواد، فاضل، دانا، عالم، فرهنگی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: marked or inscribed with letters.
متضاد: unlettered
مشابه: literal

(2) تعریف: educated; scholarly; learned.
متضاد: unlettered
مشابه: academic, learned, literate, scholarly, wise

• educated; literate; of or pertaining to learning; marked with letters
something that is lettered is covered or decorated with letters or words.

مترادف و متضاد

فاضل (صفت)
accomplished, learned, scholarly, lettered, exceeding, redundant, separative

دانا (صفت)
capable, wise, sage, learned, lettered, spry, astute, knowing, sagacious, sapient

عالم (صفت)
learned, lettered, erudite

فرهنگی (صفت)
lettered, cultural

حرفی (صفت)
lettered, literal, lexical

باسواد (صفت)
lettered, literate

جملات نمونه

1. Several pages are lettered in gold.
[ترجمه ترگمان]چندین صفحه با حروف طلایی نوشته شده است
[ترجمه گوگل]چندین صفحه در طلا با برچسب

2. The card was neatly lettered P. A. DUFFY.
[ترجمه ترگمان]کارت با دقت زیادی از پی پی بود الف duffy
[ترجمه گوگل]کارت صحیح با نام P A DUFFY نوشته شده است

3. He lettered in basketball at Brandeis.
[ترجمه ترگمان]او در بسکتبال در Brandeis با سواد بود
[ترجمه گوگل]او در بسکتبال در Brandeis نامه نوشته است

4. Burkoth lettered in soccer.
[ترجمه ترگمان]Burkoth در فوتبال حرف می زدند
[ترجمه گوگل]بورکوت در فوتبال نوشته شده است

5. LaRue, a 3 engineering student, has also lettered in football and baseball.
[ترجمه ترگمان]LaRue، یک دانشجوی ۳ مهندسی، هم از لحاظ فوتبال و بیسبال دارای مهارت است
[ترجمه گوگل]LaRue، 3 دانشجوی مهندسی نیز در فوتبال و بیس بال نوشته شده است

6. Alexander played piano, lettered in basketball and tennis and excelled as a student leader.
[ترجمه ترگمان]آلکساندر پیانو می نواخت و با مهارت در بسکتبال و تنیس بازی می کرد و به عنوان یک رهبر دانشجویی برتر بود
[ترجمه گوگل]اسکندر پیانو، با بسکتبال و تنیس بازی کرد و به عنوان یک رهبر دانشجویی پیشرفت کرد

7. Its surface is carved in some detail and lettered to show the continents and oceans.
[ترجمه ترگمان]سطح آن با جزئیات و با حروف علامت گذاری شده تا قاره ها و اقیانوس ها را نشان دهد
[ترجمه گوگل]سطح آن در برخی جزئیات و حک شده است تا قاره ها و اقیانوس ها را نشان دهد

8. I lettered in track my senior year.
[ترجمه ترگمان] سال آخر دبیرستان با خودم حرف زدم
[ترجمه گوگل]من در سال ریاست سالار خودم را به یاد دارم

9. For easier trips, use lettered trains.
[ترجمه ترگمان]برای سفره ای ساده تر، از قطارهای lettered استفاده کنید
[ترجمه گوگل]برای سفرهای ساده تر، از قطارهای نامه استفاده کنید

10. Events in blue are approximate dates. The lettered items in the calendar have corresponding notes below.
[ترجمه ترگمان]اتفاقات مربوط به آبی تاریخ تقریبی هستند موارد lettered در تقویم، یادداشت های مربوط زیر را دارند
[ترجمه گوگل]رویدادهای آبی تاریخ تقریبی هستند آیتم های یاد شده در تقویم یادداشت های متناظر زیر را دارند

11. But look again. A hand - lettered a green sport - utility vehicle reads: " Just married to the pump. "
[ترجمه ترگمان]اما دوباره نگاه کنید یک وسیله نقلیه با مهارت به زبان سبز می گوید: \" فقط با پمپ عروسی کنید \"
[ترجمه گوگل]اما دوباره نگاه کن یک دست - با یک سبز حرف می زند - وسیله نقلیه می نویسد: 'فقط با پمپ ازدواج کردید '

12. This shop specializes in making gold - lettered signBoard, and your patronage is welcome.
[ترجمه ترگمان]این مغازه متخصص در ساختن signboard با حروف طلایی است و حمایت شما قابل استقبال است
[ترجمه گوگل]این فروشگاه متشکل از ساخت تابلوهای طلایی است و حامی شما خوشایند است

13. Have them lettered on the pillars of your houses and over the doors of your towns.
[ترجمه ترگمان]آن ها از ستون های خانه های خود و در بالای دره ای این شهر با آن ها سخن می گویند
[ترجمه گوگل]آنها را بر ستونهای خانه های خود و در درون شهر های خود بنویسید

14. The word " exit " was lettered on the door.
[ترجمه ترگمان]کلمه \"خروج\" به سمت در نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]کلمه 'خروج' بر روی درب نوشته شده بود


کلمات دیگر: