کلمه جو
صفحه اصلی

reedy


معنی : گره دار، باریک، نی زار، نی مانند، نایی، گیره دار
معانی دیگر : پر از نی، نیزار مانند، نیستانی، ساخته شده از نی یا ماشوره، نی ای، قصبی، ماشوره ای، نیین، ماشوره مانند، لاغر، ظریف، زودشکن

انگلیسی به فارسی

نیزار، نایی، نی مانند، گره دار، گیره دار، باریک


قرمز، نایی، نی مانند، گره دار، باریک، نی زار، گیره دار


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: reedier, reediest
مشتقات: reediness (n.)
(1) تعریف: full of, made of, or resembling reeds.

(2) تعریف: of a sound, thin, shrill, or piping.
متضاد: round

• covered with tall marsh grasses; made from reeds; having the sound of a reed instrument
a place that is reedy has reeds growing all over it.
if you describe a voice as reedy, you mean that it has a high and unpleasant sound.

مترادف و متضاد

گره دار (صفت)
knotty, knotted, burly, nodular, nodose, reedy, nodous

باریک (صفت)
delicate, tender, narrow, thin, capillary, strait, fragile, reedy, slender, tenuous, linear, thready, gracile

نی زار (صفت)
flaggy, reedy

نی مانند (صفت)
reedy, fluty

نایی (صفت)
reedy, tracheal

گیره دار (صفت)
reedy

جملات نمونه

1. The big man had a high-pitched reedy voice.
[ترجمه ترگمان]مرد بزرگ با صدای نازک و گوش خراشی شروع به صحبت کرد
[ترجمه گوگل]مرد بزرگ صدای ردیف بالا را داشت

2. Instead it is too often reedy and has difficulty carrying assurance.
[ترجمه ترگمان]در عوض آن بیش از حد کشیده و دشوار است و دشواری انجام تضمین را در بر دارد
[ترجمه گوگل]در عوض آن اغلب اغراق آمیز است و تضمین را دارد

3. His band are reedy and twiddly; to work, Almond's stuff needs a huge orchestra capable of great drama.
[ترجمه ترگمان]گروه او reedy و twiddly است؛ برای کار، Almond به یک ارکست بزرگ نیاز دارد که بتواند نمایش بزرگی به نمایش بگذارد
[ترجمه گوگل]گروه او reedy و twiddly؛ برای کار، چیزهای بادام نیاز به ارکستر بزرگی دارند که قادر به درام بزرگ هستند

4. Wasswa read it, his voice reedy and shaking.
[ترجمه ترگمان]صدایش در حالی که می لرزید و می لرزید، شروع به خواندن کرد
[ترجمه گوگل]واسوا آن را خواند، صدای خود را ریدا و تکان داد

5. She liked the reedy smell of them.
[ترجمه ترگمان]از بوی گند الف آن ها خوشش می آمد
[ترجمه گوگل]او دوست داشت بوی تند را از آنها

6. Floral arrangements were at a reedy minimum.
[ترجمه ترگمان]در کوی گلزار تپه کم ترین کار را می کرد
[ترجمه گوگل]ترتیبات گل در حداقل یک ردیف بود

7. Both had burnt-auburn hair, reedy bodies and somber faces.
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها موهای خرمایی، پوشیده از قرمز و چهره های somber داشتند
[ترجمه گوگل]هر دوی این موهای سوزانده شده، موی سرخ شده، بدنهای رد و بدرفتاری بود

8. Perdita had rather a reedy voice, but she insisted on joining in.
[ترجمه ترگمان]اما او اصرار داشت که به او ملحق شود
[ترجمه گوگل]Perdita به جای صدای زنگ زده بود، اما او اصرار داشت که در آن شرکت کند

9. The reedy grass covered the whole area.
[ترجمه ترگمان]علف های زیر پای آن همه جا را پوشانده بود
[ترجمه گوگل]چمن ردیف کل منطقه را پوشانده است

10. His voice was curiously high-pitched, reedy, almost effeminate.
[ترجمه ترگمان]صدایش به نحو عجیبی بلند شده بود و زیر و رو به رو شده بود
[ترجمه گوگل]صدای او کنجکاو بالا بود، رندی، تقریبا زنانه

11. And then do you have a good reedy for eyes that are fatigued?
[ترجمه ترگمان]و در این صورت، شما در مقابل چشمان خسته و پر تلاش برای این که خسته هستید، دارید؟
[ترجمه گوگل]و سپس آیا برای چشمهایی که خستگی دارند، ردیف خوبی دارید؟

12. He spoke with a reedy, quavering voice.
[ترجمه ترگمان]با صدایی لرزان و لرزان حرف می زد
[ترجمه گوگل]او با یک صدای تند و تیز صحبت کرد

13. He has a reedy appearance.
[ترجمه ترگمان]ظاهر reedy داره
[ترجمه گوگل]او یک ظاهر ریاضی دارد

14. The tiger gained its stripes by evolving in dense jungle and wet, reedy areas.
[ترجمه ترگمان]پلنگ با تکامل در جنگل های انبوه و مناطق مرطوب و کشیده به stripes خود دست پیدا کرد
[ترجمه گوگل]ببر با تکامل در جنگل های متراکم و مرطوب، مناطق ریدینگ، راه خود را به دست آورد

پیشنهاد کاربران

( صدا ) نازک و بالا


کلمات دیگر: