کلمه جو
صفحه اصلی

referral


معنی : اشاره، مراجعه، رجوع
معانی دیگر : ارجاع، بازفرست، پس فرست، پس گشت

انگلیسی به فارسی

مراجعه، رجوع، اشاره


ارجاع، مراجعه، اشاره، رجوع


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: an act, process, or instance of referring.
مشابه: reference

(2) تعریف: a person recommended to someone for a particular purpose.

• direction to another person or source of information; one who is directed to another person or source of information
the referral of something or someone to another person or organization is the act of sending them to a person or organization that is authorized or better qualified to deal with them.

مترادف و متضاد

اشاره (اسم)
slur, inkling, action, gesture, mention, hint, indication, allusion, warning, innuendo, suggestion, manifest, ensign, beck, symbol, gest, insinuation, referral

مراجعه (اسم)
reference, recourse, returning, resort, referral, remarrying a divorced woman

رجوع (اسم)
reference, reversion, respect, referral

جملات نمونه

1. the referral of patients to the appropriate wards of the hospital
ارجاع بیماران به بخش های مربوطه ی بیمارستان

2. The doctor will give you a referral to a specialist in your area.
[ترجمه ترگمان]پزشک به شما یک ارجاع به متخصص در منطقه می دهد
[ترجمه گوگل]دکتر به شما یک ارجاع به یک متخصص در منطقه شما می دهد

3. Legal Aid can often provide referral to other types of agencies.
[ترجمه ترگمان]کمک های قانونی اغلب می تواند ارجاع به انواع دیگر سازمان ها باشد
[ترجمه گوگل]کمک های حقوقی اغلب می توانند ارجاع به سایر انواع سازمان ها را ارائه دهند

4. Patient 4 who had been operated on before referral received additional radiation therapy.
[ترجمه ترگمان]بیمار ۴ که پیش از مراجعه به ارجاع کار می کرد، درمان پرتو اضافی دریافت کرد
[ترجمه گوگل]بیمار 4 که قبل از ارجاع عمل کرده بودند، پرتودرمانی اضافی دریافت کردند

5. The committee monitored referral practice during the study but there was no reinforcement of the guidelines to assure compliance.
[ترجمه ترگمان]این کمیته عملکرد ارجاع را در طول این مطالعه بررسی کرد، اما هیچ تقویت دستورالعمل های برای تضمین سازگاری وجود نداشت
[ترجمه گوگل]این کمیته نظارت بر روند ارجاع در طول مطالعه داشت، اما هیچ رهنمودی برای تضمین رعایت نشدن تقویت شد

6. This referral to morality, Dworkin argues, is endemic to all law.
[ترجمه ترگمان]dworkin استدلال می کند که این ارجاع به اخلاق بومی همه قوانین است
[ترجمه گوگل]Dworkin استدلال می کند که این ارجاع به اخلاق، به همه قوانین پایبند است

7. No one argues that the referral is wholly unjustifiable on clinical grounds.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس استدلال نمی کند که ارجاع نسبت به دلایل بالینی کاملا ناموجه است
[ترجمه گوگل]هیچکس نمیپرسد که ارجاع به طور کلی بر اساس دلایل بالقوه قابل اثبات نیست

8. It has a National Health Service with 2 referral hospitals, and extensive primary health coverage.
[ترجمه ترگمان]این کشور دارای خدمات بهداشتی ملی با ۲ بیمارستان ارجاع و پوشش بهداشتی اولیه است
[ترجمه گوگل]این مرکز دارای یک سرویس بهداشت ملی با 2 بیمارستان مرجع و پوشش گسترده بهداشتی اولیه است

9. This may indicate early referral by our rheumatology department in keeping with the high percentage of these patients in our study.
[ترجمه ترگمان]این امر ممکن است به ارجاع زودهنگام توسط بخش rheumatology در حفظ درصد بالای این بیماران در مطالعه ما نشان داده شود
[ترجمه گوگل]این ممکن است مراجعه سریع به بخش روماتولوژی ما را با توجه به درصد بالای این بیماران در مطالعه ما نشان دهد

10. A referral may be made, for example, where the s8 order is not working well or fulfilling its original purpose.
[ترجمه ترگمان]برای مثال ممکن است ارجاع داده شود، که در آن سفارش s۸ به خوبی کار نمی کند یا هدف اصلی خود را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]برای مثال، ارجاع ممکن است انجام شود، مثلا، اگر دستور S8 به خوبی کار نکند یا هدف اولیه خود را انجام دهد

11. These data were used to calculate annual referral rates using the practice populations as the denominator.
[ترجمه ترگمان]این داده ها برای محاسبه نرخ های مرجع سالانه با استفاده از جمعیت های عملی به عنوان مخرج مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]این داده ها برای محاسبه نرخ ارجاع سالانه با استفاده از جمعیت های عمل به عنوان مخرج مورد استفاده قرار گرفتند

12. The study also confirms that referral rates are lower in areas where there is no local renal unit nearby.
[ترجمه ترگمان]این مطالعه همچنین تایید می کند که نرخ های مرجع در مناطقی پایین تر هستند که هیچ واحد کلیوی در نزدیکی آن ها وجود ندارد
[ترجمه گوگل]این مطالعه همچنین تایید می کند که میزان ارجاع در مناطقی که در آن واحد کلیوی کلیه وجود ندارد، پایین تر است

13. The report suggests that doctors should reduce their rate of referral .
[ترجمه ترگمان]این گزارش حاکی از آن است که پزشکان باید نرخ ارجاع خود را کاهش دهند
[ترجمه گوگل]این گزارش نشان می دهد که پزشکان باید نرخ ارجاع خود را کاهش دهند

14. Only 39 percent of patients were seen within four weeks of referral.
[ترجمه ترگمان]تنها ۳۹ درصد از بیماران در عرض چهار هفته مراجعه به دادگاه مراجعه کرده اند
[ترجمه گوگل]فقط 39 درصد از بیماران در طی چهار هفته از ارجاع دیده شدند

15. Some doctors are unwilling to take new patients without a referral.
[ترجمه ترگمان]برخی پزشکان مایل به گرفتن بیماران جدید بدون ارجاع هستند
[ترجمه گوگل]بعضی از پزشکان نمی خواهند بیمار جدید را بدون ارجاع بگیرند

the referral of patients to the appropriate wards of the hospital

ارجاع بیماران به بخش‌های مربوطه‌ی بیمارستان


پیشنهاد کاربران

مراجعه

معمولا در مبحث �فروش و بازاریابی�
We will ask for a referral‎
( معنی تحت الفظی ) از او درخواست ریفرال می کنیم.
( درست تر بنظر خودم ) از او می خواهیم فردی را که می شناسد به ما معرفی کند.
از او می خواهیم یکی از آشناهایش را به ما معرفی کند.

توصیه نامه

معرف


د رپزشکی
ارجاع بیمار توسط پزشک عمومی به پزشک متخصص

ارجاع دادن

مرجع

referral fee

کمیسیون معرف


کلمات دیگر: