کلمه جو
صفحه اصلی

outermost


معنی : از دورترین نقطه خارج، از اقصی نقطه
معانی دیگر : برونین، در دوردست ترین جا، در بعیدترین محل، دورترین

انگلیسی به فارسی

از اقصی نقطه، از دورترین نقطه خارج


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: farthest from the center or interior.
متضاد: innermost
مشابه: exterior, external, extreme, outer

• at a position farthest from the inside or center
the outermost thing in a group of things is the one that is farthest from the centre.

مترادف و متضاد

outer


از دورترین نقطه خارج (صفت)
outermost

از اقصی نقطه (صفت)
outermost

Synonyms: beyond, distant, fringe, furthermost, outlying, outmost, outward, peripheral, remote


جملات نمونه

1. We know very little about the farthest/outermost reaches of the universe.
[ترجمه ترگمان]ما از دورترین و دورترین نقاط جهان اطلاع داریم
[ترجمه گوگل]ما در مورد دورترین / بیشترین دستاورد های جهان می دانیم که بسیار کم است

2. These spacecraft may send back data about the outermost reaches of the solar system.
[ترجمه ترگمان]این فضا پیما ممکن است اطلاعات مربوط به بیرونی ترین لایه منظومه شمسی را ارسال کند
[ترجمه گوگل]این فضاپیما می تواند اطلاعات مربوط به خروجی های خارج از منظومه شمسی را ارسال کند

3. He fired and hit the outermost ring of the target.
[ترجمه ترگمان]او شلیک کرد و بیرونی ترین حلقه را هدف قرار داد
[ترجمه گوگل]او اخراج شد و به حلقه دورتر هدف رسید

4. This enclosure was so vast that the outermost wall could hardly be seen.
[ترجمه ترگمان]این محوطه چنان وسیع بود که دورترین دیوارها به زحمت دیده می شدند
[ترجمه گوگل]این محفظه بسیار وسیع بود که دیوار دورتر از آن دیده می شد

5. One small set includes the elements whose outermost shell is populated by eight electrons.
[ترجمه ترگمان]یک مجموعه کوچک شامل عناصری است که پوسته بیرونی آن توسط هشت الکترون اشغال شده است
[ترجمه گوگل]یک مجموعه کوچک شامل عناصری است که پوسته دورترین آن هشت الکترون است

6. The outermost fragments were as much as 20 miles apart.
[ترجمه ترگمان]بیرونی ترین قطعه به اندازه ۲۰ مایل از هم فاصله داشتند
[ترجمه گوگل]قطعات خارج از محدوده تا 20 مایل فاصله داشتند

7. The outermost limits came first - the sky, with a pale shine of overcast through the bare branches of the trees.
[ترجمه ترگمان]بیرونی ترین محدودیت برای اولین بار - آسمان، با درخشش کمرنگ ابری از درختان عریان درختان بود
[ترجمه گوگل]محدود ترین محدوده در ابتدا - آسمان، با درخشش خیره کننده ای از ابرها از طریق شاخه های برهنه درختان، به وجود آمد

8. The outermost ring, shortest of the four, is the high-band antenna array.
[ترجمه ترگمان]بیرونی ترین حلقه، کوتاه ترین حلقه، آرایه آنتن با باند بالا است
[ترجمه گوگل]حلقه دورتر، کوتاهترین از چهار، آرایه آنتن با برد بالا است

9. The outermost layer was the all-too-familiar brick.
[ترجمه ترگمان]بیرونی ترین لایه، آجرهای بسیار آشنا بود
[ترجمه گوگل]لایهی بیرونی آجری کاملا آشنا بود

10. On the outermost point of the peninsula we could see straight over to Midland Isle and just beyond that to Skomer Island.
[ترجمه ترگمان]در بیرونی ترین نقطه شبه جزیره، مستقیما به جزیره Midland و بعد از آن به جزیره Skomer برویم
[ترجمه گوگل]در نقطه دورتر از شبه جزیره ما می توانیم مستقیم به Midland Isle و فقط از آن به جزیره Skomer دیدن کنیم

11. The permeability barrier is located in the outermost layer of the epidermis, the stratum corneum.
[ترجمه ترگمان]سد تراوایی در بیرونی ترین لایه روپوست، لایه پایه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]مانع نفوذپذیری در لایهی دورتر اپیدرم، stratum corneum قرار دارد

12. Aleurone layer The outermost protein rich layer of the endosperm grass fruits ( e . g . cereal grains ).
[ترجمه ترگمان]لایه Aleurone بیرونی ترین لایه از میوه های چمن endosperm را تشکیل می دهد گرم غلات غلات)
[ترجمه گوگل]لایه آلوورون لایه غنی از پروتئین غنی از میوه های علف های اندوسپرم (مانند دانه های غلات)

13. The outermost shell of the atmosphere, between the mesosphere and outer space, where temperatures increase steadily with altitude.
[ترجمه ترگمان]پوسته بیرونی اتمسفر، بین فضای بیرونی و بیرونی، که در آن دما به طور یکنواخت با ارتفاع افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]پوسته خارج از محدوده جو، بین مسیفره و فضای بیرونی، جایی که درجه حرارت به طور پیوسته با ارتفاع بالا می رود

14. The outermost electron is shielded from the nucleus.
[ترجمه ترگمان]بیرونی ترین الکترون از هسته محافظت می شود
[ترجمه گوگل]الکترون دورتر از هسته محافظت شده است

پیشنهاد کاربران

بیرونی ترین

خارجی ترین


کلمات دیگر: