کلمه جو
صفحه اصلی

notable

معنی : شخص بر جسته، قابل توجه، جالب توجه، چیز برجسته
معانی دیگر : چشمگیر، درخور توجه، برجسته، جالب، قابل ملاحظه، آدم برجسته، آدم متشخص، سرشناس، (قدیمی) کدبانو، با کفایت، باجربزه، (سابقا در فرانسه - n بزرگ) اشرافی، عضو شورای سلطنتی

انگلیسی به فارسی

شخص بر جسته، چیز برجسته، جالب توجه

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• (1) تعریف: receiving or deserving notice; exceptional; striking.
• مترادف: conspicuous, eminent, exceptional, extraordinary, important, marked, noteworthy, noticeable, remarkable, signal
• متضاد: insignificant, unremarkable
• مشابه: especial, impressive, memorable, momentous, observable, outstanding, particular, prominent, pronounced, salient, significant, singular, special, striking, unforgettable, unusual
- For the detective, it was notable that the suspect was left-handed.
[ترجمه ترگمان] برای کارآگاه، قابل توجه بود که مظنون چپ دست بوده
[ترجمه گوگل] برای کارآگاه، قابل توجه بود که مظنون چپ دست است
- Her teacher feels that she has notable artistic ability.
[ترجمه ترگمان] معلم او احساس می کند که توانایی هنری قابل توجهی دارد
[ترجمه گوگل] معلم او احساس می کند که توانایی هنری قابل توجه دارد
• (2) تعریف: eminent; prominent; important.
• مترادف: distinguished, eminent, illustrious, noted, prominent, renowned
• متضاد: obscure, unknown
• مشابه: celebrated, famed, famous, glorious, great, important, major, noteworthy, reputable, well-known
- Several notable scholars attended the conference.
[ترجمه ترگمان] چندین محقق سرشناس در این کنفرانس شرکت کردند
[ترجمه گوگل] چندین محقق برجسته در کنفرانس شرکت کردند
اسم ( noun )
مشتقات: notably (adv.), notability (n.)
• : تعریف: a distinguished or eminent person.
• مترادف: luminary, name, personage, somebody, VIP
• متضاد: nonentity
• مشابه: big shot, bigwig, celebrity, dignitary, figure, personality, wheel
- The author was one of many notables at the party.
[ترجمه ترگمان] نویسنده یکی از افراد برجسته در مهمانی بود
[ترجمه گوگل] نویسنده یکی از مشهورترین اعضای حزب بود
• distinguished or important personage (british)
honorable; remarkable, noteworthy; famous
something or someone that is notable is important or interesting.
you can refer to people who have an important position in public life as notables.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] نشان دادن، نمایش دادن

مترادف و متضاد

important; famous

شخص بر جسته (اسم)
personage, notable
قابل توجه (صفت)
significant, striking, noteworthy, substantial, considerable, remarkable, notable, noticeable
جالب توجه (صفت)
yummy, liberal, lively, remarkable, notable, unco
چیز برجسته (صفت)
notable

Synonyms: big-league, bodacious, celebrated, celebrious, conspicuous, distingué, distinguished, eminent, eventful, evident, extraordinary, famed, great, heavy, high-profile, illustrious, major-league, manifest, marked, memorable, momentous, nameable, noteworthy, noticeable, notorious, observable, outstanding, preeminent, prominent, pronounced, rare, red-letter, remarkable, renowned, rubric, serious, something else, striking, top-drawer, uncommon, unusual, well-known

Antonyms: commonplace, inconsequential, insignificant, ordinary, unimportant, unnoticeable, unremarkable

person who is famous, important

Synonyms: big name, big shot, big-time operator, big wheel, celebrity, chief, dignitary, eminence, executive, figure, heavyweight, high-up, hotdog, leader, lion, luminary, magnate, mogul, name, notability, personage, personality, pooh-bah, power, somebody, star, superstar, VIP, worthy

Antonyms: lowlife, unknown

جملات نمونه

1. a notable achievement
کامیابی چشمگیر
2. a notable event in the lexicon of terrorism
یک رویداد در خور توجه در تاریخ تروریسم
3. a notable exception
استثنای درخور توجه
4. this clock's notable accuracy
دقت شایان توجه این ساعت
5. No matter how strong you are how notable your attainments, you have endruring significance only in your relationship to others.
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که تو چه قدر قوی هستی، فهم و فهم تو چقدر عالی است، فقط در رابطه با دیگران اهمیت زیادی داری
[ترجمه گوگل]مهم نیست که چقدر قوی هستید، اهمیت خود را تنها در رابطه خود با دیگران به دست آورید
6. A notable feature of the church is its unusual bell tower.
[ترجمه ترگمان]یکی از ویژگی های مهم این کلیسا برج ناقوس غیر معمول آن است
[ترجمه گوگل]یکی از ویژگی های قابل توجه کلیسا، برج غول پیکر آن است
7. The proposed new structure is notable not only for its height, but for its shape.
[ترجمه ترگمان]ساختار جدید پیشنهادی نه تنها برای ارتفاع آن، بلکه برای شکل آن قابل توجه است
[ترجمه گوگل]ساختار جدید پیشنهاد شده نه تنها برای ارتفاع آن، بلکه برای شکل آن قابل توجه است
8. Congratulations on your graduation from the notable university with honour.
[ترجمه ترگمان]تبریک به فارغ التحصیلی از دانشگاه برجسته با افتخار
[ترجمه گوگل]با افتخار از فارغ التحصیلی از دانشگاه مشهور تبریک می گوییم
9. Getting both sides to agree was a notable achievement.
[ترجمه ترگمان]رسیدن هر دو طرف به توافق یک دستاورد برجسته بود
[ترجمه گوگل]به دست آوردن هر دو طرف به دست آوردن قابل توجه بود
10. It's difficult to level down the notable difference between the two.
[ترجمه ترگمان]به سختی می توان تفاوت مهم بین این دو را کاهش داد
[ترجمه گوگل]اختلاف قابل ملاحظه بین این دو مشکل دشوار است
11. This is a notable event.
[ترجمه ترگمان]این یک رویداد مهم است
[ترجمه گوگل]این یک رویداد قابل توجه است
12. With a few notable exceptions, doctors are a pretty sensible lot.
[ترجمه ترگمان]با چند مورد استثنایی، پزشکان بسیار حساس هستند
[ترجمه گوگل]با چند استثنا قابل توجه، پزشکان بسیار معقول هستند
13. The town is notable for its busy open-air market.
[ترجمه ترگمان]این شهر برای بازار هوای آزاد شلوغ معروف است
[ترجمه گوگل]این شهر برای بازار شلوغ در فضای باز مشهور است
14. His eyes are his most notable feature.
[ترجمه ترگمان]چشم های او برجسته ترین ویژگی او هستند
[ترجمه گوگل]چشم او ویژگی برجسته او است
15. The award is given for notable or conspicuous achievement in science.
[ترجمه ترگمان]این جایزه به عنوان دستاورد برجسته یا برجسته در علوم داده می شود
[ترجمه گوگل]این جایزه برای دستاوردهای قابل توجه و قابل توجه در علم به دست می آید

a notable achievement

کامیابی چشمگیر

a notable exception

استثنای درخور توجه

this clock's notable accuracy

دقت شایان توجه این ساعت

Many notables participated in the meeting.

تعداد زیادی از اشخاص برجسته در جلسه شرکت کردند.

پیشنهاد کاربران

قابل ذکر
مورد توجه
قابل توجه
چشمگیر
محسوس
معروف وشناخته شده. مشهور
Well known
کلمات دیگر: