کلمه جو
صفحه اصلی

nursemaid


معنی : دایه، دختر پرستار
معانی دیگر : پرستار بچه (nurserymaid هم می گویند)، دختر پرستار

انگلیسی به فارسی

دایه، دختر پرستار


پرستار، دایه، دختر پرستار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a woman who is paid to care for young children.
مشابه: nurse

• woman hired to care for a child or children, nanny (also nurserymaid)
a nursemaid is a woman or girl who is paid to look after young children.

مترادف و متضاد

دایه (اسم)
nurse, dry-nurse, wet nurse, nursemaid

دختر پرستار (اسم)
nursemaid

nanny


Synonyms: au pair, baby-sitter, governess, nurserymaid, wet nurse


جملات نمونه

1. I'm not going to be a nursemaid to you - make your own bed!
[ترجمه ترگمان]من قصد ندارم از تو پرستاری کنم - برو بخواب!
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم پرستار باشم - تخت خود را بگذارید!

2. an Indian nursemaid who looks after children.
[ترجمه ترگمان]یک پرستار هندی که مواظب بچه ها است
[ترجمه گوگل]یک پرستار هندی که به دنبال فرزندان است

3. The nursemaid and I took it to him.
[ترجمه ترگمان]دایه و من آن را به او دادیم
[ترجمه گوگل]پرستار و من آن را به او دادم

4. The nursemaid brought Hai - erh in, and Sister - in - law played with him, while continuing to chat with me.
[ترجمه ترگمان]در حالی که به گپ زدن با من ادامه می داد، پرستار بچه Hai - erh را به داخل آورد و خواهر زنش هم با او بازی کرد
[ترجمه گوگل]پرستار بچه هیرف را به ارمغان آورد و خواهرزاده با او بازی کرد، در حالی که همچنان با من گپ زد

5. Black nursemaid, especially one formerly in the southern United States.
[ترجمه ترگمان]پرستار سیاه پوست، به خصوص یکی از افراد سابق در ایالت جنوبی ایالات متحده
[ترجمه گوگل]پرستار سیاه و سفید، به ویژه یکی از پیش از آن در جنوب ایالات متحده

6. Mrs jamieson: Why must you play nursemaid to your servant's child?
[ترجمه ترگمان]چرا شما باید پرستار بچه خود را بازی کنید؟
[ترجمه گوگل]خانم جیمیسون: چرا باید پرستار را به فرزند خدمت خود ببرید؟

7. On entering the room, the nursemaid found the dove's body resting in peace beside the Princess.
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد اتاق شد، دایه جسد کبوتر را یافت که در کنار شاهزاده خانم ایستاده بود
[ترجمه گوگل]در هنگام ورود به اتاق، پرستار متوجه شد که بدن شیرخوار در آرامش در کنار شاهزاده استوار است

8. When I was a child, my nursemaid sang to me whenever I was worried or afraid.
[ترجمه ترگمان]وقتی بچه بودم، دایه من هر وقت نگران و نگران بودم برایم آواز می خواند
[ترجمه گوگل]هنگامی که من یک کودک بودم، پرستار من هر وقت که من نگران شدم و یا می ترسیدم به من آواز خواند

9. Consequently, the black mother, normally a domestic or nursemaid, was the family provider by default.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، مادر سیاه پوست، که معمولا یک پرستار خانگی یا پرستار بود، به طور پیش فرض ارایه دهنده خانواده بود
[ترجمه گوگل]در نتیجه، مادر سیاه پوست، معمولا یک خانواده یا پرستار بچه بود، به طور پیش فرض، خانواده بود

10. The next morning, an old nursemaid came to feed the dove on behalf of the Princess.
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد، یک پرستار سالخورده آمد که کبوتر را از طرف شاهزاده خانم به او بدهد
[ترجمه گوگل]صبح روز بعد یک پرستار قدیمی برای تغذیه کبوتر از جانب شاهزاده آمد

11. What concerned me was that Mrs Witherspoon was there and that her presence relieved me of my job as nursemaid and bottle-washer.
[ترجمه ترگمان]چیزی که به من مربوط می شد این بود که خانم Witherspoon آنجا بود و حضور او مرا از شغلم به عنوان دایه و بطری رخت خواب راحت کرد
[ترجمه گوگل]چیزی که من نگرانم این بود که خانم ویتروسپون آنجا بود و حضور او از کار من به عنوان پرستار و بطری شستشوی من را تسکین می داد

12. Mami was in a good mood, letting the baby go off with the nursemaid, Milagros.
[ترجمه ترگمان]مامی سرحال بود و اجازه می داد که بچه با دایه بره بیرون
[ترجمه گوگل]مامی در خلق و خوی خوب بود، به طوری که نوزاد با پرستار Milagros رفت

13. And then there would have been the further inconvenience of the nursemaid.
[ترجمه ترگمان]و آن وقت اسباب زحمت دایه را هم از دست می داد
[ترجمه گوگل]و پس از آن ناراحتی بیشتری از پرستار وجود داشت

14. Yes, sir, trapped into frittering his life away playing nursemaid to a lot of garlic? eaters.
[ترجمه ترگمان]بله، قربان، گیر افتاده و زندگی خود را از دست دادن دایه به مقدار زیادی سیر تماشا می کنید؟ eaters
[ترجمه گوگل]بله، آقا، به فریب دادن زندگی خود را به دور از پرستاران به سیر زیادی؟ خواران


کلمات دیگر: