1. behzad's mastery was simply formidable
استادی بهزاد واقعا اعجاب انگیز بود.
2. his mastery of chess
مهارت او در شطرنج
3. he wanted to gain mastery over all of asia
او می خواست بر همه ی آسیا فرمانروایی کند.
4. Man can only be free through mastery of himself.
[ترجمه ترگمان]انسان فقط می تواند خود را از تسلط بر خود رها کند
[ترجمه گوگل]انسان تنها می تواند از طریق تسلط بر خود آزاد شود
5. True mastery of any skill takes a lifetime.
[ترجمه ترگمان]تسلط حقیقی هر مهارتی یک عمر طول می کشد
[ترجمه گوگل]استعداد واقعی هر مهارت طول می کشد
6. The orchestra is unrivalled in terms of technical mastery and sheer vitality.
[ترجمه ترگمان]این ارکستر از لحاظ مهارت تکنیکی و سرزندگی محض بی نظیر است
[ترجمه گوگل]ارکستر از لحاظ تسلط فنی و انعطاف پذیری بی نظیر است
7. It takes years to gain a mastery of Japanese.
[ترجمه ترگمان]سال ها طول می کشد تا تسلط بر ژاپنی ها به دست آید
[ترجمه گوگل]سالها طول می کشد تا تسلط ژاپنی ها به دست آورد
8. She has mastery of several languages.
[ترجمه ترگمان]او به چندین زبان مسلط است
[ترجمه گوگل]او دارای چند زبان است
9. He struggled for mastery over his emotions.
[ترجمه ترگمان]او برای تسلط بر احساسات خود مبارزه می کرد
[ترجمه گوگل]او برای تسلط بر احساساتش تلاش کرد
10. The king had absolute mastery over the country.
[ترجمه ترگمان]شاه بر این کشور تسلط کامل داشت
[ترجمه گوگل]پادشاه تسلط مطلق بر کشور داشت
11. He shows complete mastery of the instrument.
[ترجمه ترگمان]او تسلط کامل دستگاه را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]او تسلط کامل دستگاه را نشان می دهد
12. He shows complete mastery of his chosen subject.
[ترجمه ترگمان]او تسلط کامل بر موضوع انتخاب شده خود را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]او تسلط کامل موضوع مورد نظر خود را نشان می دهد
13. She possesses complete technical mastery of her instrument.
[ترجمه ترگمان]او دارای تبحر فنی کامل در دستگاه خود است
[ترجمه گوگل]او دارای تسلط فنی کامل از ابزار او است
14. Which side will get the mastery?
[ترجمه ترگمان]کدوم طرف پیروز میشه؟
[ترجمه گوگل]کدام سمت تسلط را خواهد گرفت؟