کلمه جو
صفحه اصلی

bidden


اسم مفعول فعل: bid، پیشنهاد دهنده، درخواست کننده، (مهجور) اسم مفعول فعل: bide، فرمودن، امرکردن، خواندن، پیشنهاددادن

انگلیسی به فارسی

فرمودن ،امرکردن ،خواندن ،پیشنهاد دادن


ممنون


انگلیسی به انگلیسی

• bidden is a past participle of bid.

جملات نمونه

1. Hope is a good breakfast, but a bad supper.
[ترجمه ترگمان]امید صبحانه خوبی است، اما شام بد
[ترجمه گوگل]امید صبحانه خوب است، اما شام بد است

2. Bad workmen often blame their tools.
[ترجمه ترگمان]کارگران بد اغلب ابزار خود را مقصر می دانند
[ترجمه گوگل]کارگران بد اغلب ابزارهای خود را سرزنش می کنند

3. A bad custom is like a good cake, better broken than kept.
[ترجمه ترگمان]عادت بد مثل یک کیک خوب است، بهتر از آن که نگه داری
[ترجمه گوگل]یک سفارشی بد مثل کیک خوب است، بهتر از اینکه خراب شده است

4. Many a good cow hath a bad calf.
[ترجمه ترگمان]چه گاو خوبی یک گوساله بد دارد
[ترجمه گوگل]بسیاری از گاوهای خوب یک گوساله بد دارند

5. A bad penny always turns up.
[ترجمه ترگمان] یه پنی بد همیشه پیدا میشه
[ترجمه گوگل]یک پنی بد همیشه روشن می شود

6. Good for good every man can do, good for bad only a noble man can do.
[ترجمه ترگمان]برای خوب کردن هر مردی خوب است، خوب است که فقط یک مرد نجیب می تواند این کار را بکند
[ترجمه گوگل]خوب برای هر انسان می تواند انجام دهد، خوب برای بد تنها یک مرد نجیب می تواند انجام دهد

7. Every form of addiction is bad, no matter whether the narcotic be alcohol or morphine or idealism.
[ترجمه ترگمان]هر شکلی از اعتیاد بد است، مهم نیست که مواد مخدر یا مورفین یا idealism باشد
[ترجمه گوگل]هر گونه اعتیاد بد است، مهم نیست که کدام مواد مخدر الکل یا مورفین یا ایده آلیسم باشد

8. Fire and water are good servants, but bad masters.
[ترجمه ترگمان]آتش و آب، خدمتکارهای خوبی هستند، اما ارباب های شیطانی
[ترجمه گوگل]آتش و آب بندگان خوب هستند، اما اساتید بد

9. A bad compromise is better than a good lawsuit.
[ترجمه ترگمان]سازش بد بهتر از یک دعوای خوب است
[ترجمه گوگل]سازش بد بهتر از دعوی خوب است

10. Money is neither good nor bad, but all depends on what use is made of it.
[ترجمه ترگمان]پول نه خوب است و نه بد، بلکه بستگی به این دارد که چه چیزی از آن استفاده می شود
[ترجمه گوگل]پول نه خوب و نه بد است، اما همه چیز بستگی به آن دارد که از آن استفاده شود

11. Pardoning the bad is injuring the good.
[ترجمه ترگمان]بد بودن بد است که باعث مجروح شدن خوب می شود
[ترجمه گوگل]بدرفتاری بد است

12. Give a dog a bad name and hang him.
[ترجمه ترگمان]به یه سگ اسم بدی بده و آویزونش کن
[ترجمه گوگل]یک سگ نام بد بدانید و او را ببندید

13. There is nothing either good or bad, but thinking makes it so. William Shakespeare
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز خوب یا بد وجود ندارد، اما این طور فکر می کند ویلیام شکسپیر
[ترجمه گوگل]هیچ چیز خوب یا بد نیست، اما تفکر باعث می شود آن را ویلیام شکسپیر

14. In scandal, as in robbery,the receiver is always thought as bad as the thief.
[ترجمه ترگمان]در افتضاح، مانند سرقت، گیرنده همیشه به بدی دزد فکر می کند
[ترجمه گوگل]در رسوایی، همانطور که در سرقت، گیرنده همیشه به عنوان دزد به عنوان بد به نظر می رسد


کلمات دیگر: