1. a supercilious smile
لبخند تکبرآمیز
2. The dress shop assistant was very supercilious.
[ترجمه ترگمان]فروشنده لباس شیک و مغرور بود
[ترجمه گوگل]دستیار لباس بسیار خشن بود
3. The shop assistant was very supercilious towards me when I asked for some help.
[ترجمه ترگمان]وقتی که تقاضای کمک کردم، دستیار فروشگاه با غرور و گستاخی نسبت به من برتری داشت
[ترجمه گوگل]وقتی دستمزد خواستم دستیار دستمزد به سمت من بسیار خشن بود
4. His manner is supercilious and arrogant.
[ترجمه ترگمان]رفتارش گستاخ و مغرور است
[ترجمه گوگل]شیوه او خشن و متکبر است
5. He spoke in a haughty, supercilious voice.
[ترجمه ترگمان]با غرور و خودبینی حرف می زد
[ترجمه گوگل]او در یک صدای بلند و سرگردان صحبت کرد
6. She gave a supercilious smile.
[ترجمه ترگمان]لبخند مغرورانه ای زد
[ترجمه گوگل]او یک لبخند خشن داشت
7. And exposing himself to that censorious and supercilious gaze?
[ترجمه ترگمان]و خودش رو به این نگاه گستاخانه و خودبینی نشون بده؟
[ترجمه گوگل]و افشای خود را به این نگاه سرسری و خیره کننده؟
8. Her supercilious attitude enraged me.
[ترجمه ترگمان]رفتار supercilious از من عصبانی بود
[ترجمه گوگل]نگرش غم انگیز او مرا ناراحت کرد
9. You looked down your nose like some supercilious llama!
[ترجمه ترگمان] مثل یه سگ پشمالو به دماغت نگاه کردی
[ترجمه گوگل]شما مثل یک لامای خیره کننده به بینی نگاه کردید!
10. Dress shop assistants grow supercilious, aware that they can uplift or slay us with a single comment.
[ترجمه ترگمان]دستیاران فروشگاه با غرور رشد می کنند، آگاه هستند که می توانند با یک اظهار نظری، ما را به حال خود رها کنند یا به قتل برسانند
[ترجمه گوگل]دستیارانی که لباس را پوشانده اند رشد می کنند و می دانند که می توانند ما را با یک نظر تکمیل کنند یا ما را بکشند
11. Parkman occasionally allows a supercilious tone to creep into his writings.
[ترجمه ترگمان]Parkman گهگاه به لحن supercilious اجازه می دهد تا در نوشته های او نفوذ کند
[ترجمه گوگل]Parkman گاهی اوقات اجازه می دهد تا یک لحن خشن به خزش در نوشته های او
12. The officer was supercilious and self - conceited.
[ترجمه ترگمان]افسر مغرور و ازخودراضی بود
[ترجمه گوگل]افسر خشن و خودخواه بود
13. Yet there was nothing sarcastic or supercilious in the way Ames spoke.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن طوری که ایمز شروع به حرف زدن کرد هیچ چیز کنایه یا تمسخر در کار نبود
[ترجمه گوگل]با این حال، هیچ چیز شگفت انگیز و بی رحمانه در راه آمیز سخن گفت
14. I resent your supercilious and arrogant attitude.
[ترجمه ترگمان] از supercilious و arrogant متنفرم
[ترجمه گوگل]من نگرش خشن و متکبرانه شما را تحمل می کنم
15. His mother eyed my clothes with a supercilious air.
[ترجمه ترگمان]مادر با نگاهی مغرورانه به لباس هایم نگاه کرد
[ترجمه گوگل]مادرش لباس های من را با یک هوا خیره کننده نگاه کرد