کلمه جو
صفحه اصلی

superable


معنی : مغلوب شدنی، تفوق یافتنی، فائق شدنی
معانی دیگر : چیرگی پذیر، فایق آمدنی، قابل تفوق، برطرف کردنی، گذر پذیر

انگلیسی به فارسی

مغلوب شدنی، تفوق یافتنی، فائق شدنی


فوق العاده، مغلوب شدنی، تفوق یافتنی، فائق شدنی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: superably (adv.), superability (n.), superableness (n.)
• : تعریف: able to be dealt with or overcome.
متضاد: insuperable

- That's a superable problem, so we'll have a solution soon.
[ترجمه ترگمان] این یک مشکل superable پس به زودی یک راه حل خواهیم داشت
[ترجمه گوگل] این یک مشکل فوق العاده است، بنابراین ما به زودی یک راه حل خواهیم داشت

• conquerable, can be defeated, beatable, vanquishable; able of being overcome; capable of being excelled

مترادف و متضاد

مغلوب شدنی (صفت)
superable

تفوق یافتنی (صفت)
superable

فائق شدنی (صفت)
superable, surmountable


کلمات دیگر: