کلمه جو
صفحه اصلی

surrealism


معنی : سورئالیسم، فراواقعیت گرایی، سبک نگارش خیالی
معانی دیگر : (هنر و ادبیات) سوررئالیسم، فراراستی گرایی، فراراستینه گرایی، سوررئالیسم

انگلیسی به فارسی

سبک نگارش خیالی، سوررئالیسم، فرا واقعیت گرایی


سورئالیسم، سورئاليسم، فراواقعیت گرایی، سبک نگارش خیالی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: surrealistic (adj.), surrealistically (adv.), surrealist (n.)
• : تعریف: (sometimes cap.) an artistic and literary movement of the twentieth century that attempts to depict the subconscious mind with dream imagery, fantastic juxtapositions, and other unusual effects.

• 20th-century artistic movement seeking to express subconscious thought processes through the use of dreamlike imagery and unusual juxtapositions
surrealism is a style in art and literature in which ideas, images, or objects are combined in a strange, dreamlike way.

مترادف و متضاد

سورئالیسم (اسم)
surrealism

فراواقعیت گرایی (اسم)
surrealism

سبک نگارش خیالی (اسم)
surrealism

جملات نمونه

1. The connections and friendships of Surrealism can also be instanced as opportunities for advocacy.
[ترجمه ترگمان]ارتباطات و دوستی Surrealism نیز می تواند به عنوان فرصت هایی برای مدافعه، مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]ارتباطات و دوستی های سورئالیسم نیز می تواند به عنوان فرصت هایی برای دفاع از خود تنظیم شود

2. We will find here, in the case of surrealism, a not dissimilar state of affairs.
[ترجمه ترگمان]ما در این جا، در the، یک وضع عجیب و متفاوت پیدا خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]در مورد سورئالیستی، ما در اینجا، یک وضعیت غیر متفاوتی خواهیم یافت

3. Surrealism and science fiction are derivative from the unrealities, consoling or menacing, of fairyland.
[ترجمه ترگمان]داستان های علمی تخیلی و علمی از the، consoling یا تهدید آمیز، از سرزمین قصه ها مشتق می شوند
[ترجمه گوگل]سورئالیستی و علمی تخیلی مشتق شده از غیر واقعیات، توهین یا تهدید، از افسانه است

4. In surrealism the revolution of the psychic self the inner world, was symbiotically linked with revolutionary Marxism.
[ترجمه ترگمان]در surrealism، انقلابی در دنیای درونی، symbiotically با مارکسیسم انقلابی ارتباط داشت
[ترجمه گوگل]در سورئالیستی انقلاب خود روانی جهان دنیای درونی با مارکسیسم انقلابی همبستگی داشت

5. Not that we should over-emphasise Lorca's surrealism.
[ترجمه ترگمان]نه اینکه ما باید بر surrealism Lorca تاکید کنیم
[ترجمه گوگل]نه اینکه ما باید بیش از حد بر سورئالیسم لورکا تأکید کنیم

6. Both Dada and Surrealism were once at the cutting edge of art and design.
[ترجمه ترگمان]هر دو Dada و Surrealism زمانی در لبه برش هنر و طراحی بودند
[ترجمه گوگل]هر دو داادا و سورئالیسم یک بار در لبه برش هنر و طراحی بودند

7. Much the opposite with postmodernist surrealism and pop art.
[ترجمه ترگمان]در مقابل with postmodernist و هنر پاپ وجود دارد
[ترجمه گوگل]خیلی متضاد با سورئالیسم پست مدرنیسم و ​​هنر پاپ است

8. Surrealism is an escape from dualism.
[ترجمه ترگمان] surrealism \"یه فراری از\" dualism \"- ه\"
[ترجمه گوگل]سورئالیسم فرار از دوگانگی است

9. Art Movements - Realism - Suprematism - Surrealism - Symbolism.
[ترجمه ترگمان]حرکات آرت - واقع گرایی - Suprematism - سمبل
[ترجمه گوگل]جنبش های هنری - رئالیسم - سوپراماتیسم - سورئالیسم - نمادگرایی

10. Surrealism, with its dreamlike associations, easily lent itself to the wordplay and psychological symbolism of advertising, cartoons, and theme parks.
[ترجمه ترگمان]Surrealism، با associations dreamlike، به راحتی خود را به نمادهای روانشناسی و روانشناسی تبلیغات، کارتون ها و پارک های موضوعی قرض داد
[ترجمه گوگل]سورئالیسم، با انجمن های رویایی آن، به راحتی خود را به کلمه بازی و نماد روانشناختی تبلیغات، کارتون ها و پارک های تمیز پوشانده است

11. Yes, it's a painting of surrealism.
[ترجمه ترگمان]بله، این نقاشی surrealism است
[ترجمه گوگل]بله، این نقاشی از سورئالیسم است

12. In this process, Surrealism became the genre which acted the longest time in The Western Modern Style Art by right of semicentennial life.
[ترجمه ترگمان]در این فرآیند، Surrealism به ژانر تبدیل شد که طولانی ترین زمان را در سبک مدرن غربی سبک غربی با حق حیات semicentennial به نمایش گذاشت
[ترجمه گوگل]در این روند، سورئالیسم تبدیل به ژانر شد که طولانی ترین زمان در سبک هنر مدرن مدرن مدرن را با حق زندگی نیم ساله اعمال کرد

13. Surrealism: You have two giraffes. The government requires you to take harmonica lessons.
[ترجمه ترگمان]Surrealism: شما دو giraffes دارید دولت به شما نیاز دارد که درس های harmonica بگیرید
[ترجمه گوگل]سورئالیسم شما دو زرافه دارید دولت از شما میخواهد که درس هارمونیک بگیرید

14. The movement synthesised elements of modern art that hadn't been brought together before, such as Cubism and Surrealism.
[ترجمه ترگمان]این جنبش عناصر هنر مدرن را سنتز کرد که قبلا با هم به وجود نیامده بودند، مانند Cubism و Surrealism
[ترجمه گوگل]جنبش، عناصر هنر مدرن را که پیش از آن با هم ترکیب نشده بودند، ترکیب کرد، مانند کوبیسم و ​​سورئالیسم

پیشنهاد کاربران

فراواقع گرایی


کلمات دیگر: