کلمه جو
صفحه اصلی

anticlinal


(زمین شناسی) تاقدیسی، وابسته به تاقدیس، طاقی

انگلیسی به فارسی

طاقی


ضد چربی


انگلیسی به انگلیسی

• descending on both sides from a central axis (geology)

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] طاقدیسی اسم: یک اصطلاح منسوخ شده گرفته شده از طاقدیس. صفت: تعلق داشتن یا وابسته بودن به یک طاقدیس.

جملات نمونه

1. The both surface cells had sinuate anticlinal walls in surface view.
[ترجمه ترگمان]هر دو سلول سطحی، دیواره ای anticlinal را در نمای سطحی داشتند
[ترجمه گوگل]هر دو سلول سطحی دارای دیواره های ضد انقباضی در نمای سطح بودند

2. There are favorable condition for formation of non anticlinal oil & gas pools in the Tarim Basin.
[ترجمه ترگمان]شرایط مساعدی برای تشکیل استخرهای non نفتی & در حوضه Tarim وجود دارد
[ترجمه گوگل]شرایط مطلوب برای تشکیل مخازن گاز غیر نفتی * در حوضه Tarim وجود دارد

3. Spacings between anticlinal crests and synclinal troughs in the be equal in some series of folds.
[ترجمه ترگمان]Spacings میان قله های anticlinal و synclinal troughs در بعضی از چین ها به تساوی رسیده بود
[ترجمه گوگل]فاصله بین کراس های انتولیالین و آستانه Synclinal در برخی از سری از برابر است

4. The anticlinal wall of a cell is perpendicular to the surface of the plant body.
[ترجمه ترگمان]دیواره سلولی یک سلول عمود بر سطح بدنه گیاه است
[ترجمه گوگل]دیواره anticlinal یک سلول عمود بر سطح بدن بدن است

5. The core of the anticlinal fold, which is squeezed between faults, underwent intense crushing.
[ترجمه ترگمان]هسته of anticlinal، که بین خطاها فشرده می شود، تحت فشار شدید قرار گرفت
[ترجمه گوگل]هسته مقعر انقباضی، که بین گسل ها فشرده شده، تحت خشاب شدید قرار گرفته است

6. Fulongquan gas field is situated in transition zone between the massif in southeast of Songliao basin and the center depressed area. It is made up of south and north anticlinal high.
[ترجمه ترگمان]میدان گازی Fulongquan در منطقه انتقال بین کوه in در جنوب شرقی حوضه Songliao و منطقه افسرده قرار گرفته است این شهر از جنوب و شمال anticlinal ساخته شده است
[ترجمه گوگل]میدان گازی Fulongquan در منطقه انتقال بین توده ای در جنوب شرقی حوضه Songliao و مرکز افسرده مرکز قرار دارد این ساخته شده از جنوب و شمال بالایی بالا است

7. In view of the variation in the dip, here could be a local anticlinal fold.
[ترجمه ترگمان]با توجه به تنوع در شیب، اینجا ممکن است یک anticlinal محلی باشد
[ترجمه گوگل]با توجه به تنوع در شیب، در اینجا می تواند یک مقطع موضعی محلی باشد

8. The amplitude ratio anomaly and the velocity ratio anomaly in HBC area can be usually seen at anticlinal axis areas and small noses.
[ترجمه ترگمان]بی قاعدگی نسبت دامنه و نسبت سرعت در ناحیه HBC را می توان معمولا در مناطق محور anticlinal و بینی های کوچک مشاهده کرد
[ترجمه گوگل]Anomaly نسبت دامنه و نسبت آن به سرعت در ناحیه HBC معمولا می تواند در ناحیه های محوری متقاطع و بینی ها دیده شود

9. It is shown that the leaf epidermal cells are polygonal or irregular in shape. The patterns of anticlinal walls are straight, sinuous or sinuate.
[ترجمه ترگمان]نشان داده می شود که سلول های برگ epidermal به شکل چند ضلعی یا بی قاعده هستند الگوهای دیواره ای anticlinal مستقیم، مارپیچی یا sinuate هستند
[ترجمه گوگل]نشان داده شده است که سلول های اپیدرمی برگ چندگوش یا نامنظم هستند الگوهای دیواره های ضد انقباضی مستقیم، پیچیده یا پیچیده است

پیشنهاد کاربران

anticlinal ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: طاقدیسی
تعریف: مربوط به طاقدیس


کلمات دیگر: