کلمه جو
صفحه اصلی

ankle


معنی : مچ پا، قوزک، قوزک پا
معانی دیگر : (کالبدشناسی) قوزک، تالوس، پاکوژک، مفصل مچ پا، (بخشی از پا که بین نرمه ی ساق پا و پاشنه ی پا قرار دارد) ساق پا، (عامیانه) راه رفتن، زیر (قول یا قرارداد یا تعهد) زدن، سرباز زدن، نکول کردن

انگلیسی به فارسی

قوزک، قوزک پا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the joint between the leg and the foot; part of the leg just above the foot.

- The prisoners wore chains around their ankles.
[ترجمه RM] زندانی ها دور مچ پای خود را زنجیر بسته بودند
[ترجمه ترگمان] زندانیان دور مچ پای خود زنجیر بسته بودند
[ترجمه گوگل] زندانی ها در اطراف مچ پا زنجیر انداختند

• area and joint at the bottom of the leg where the foot begins (anatomy)
leave a job, quit one's job (slang)
your ankle is the joint where your foot joins your leg.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] قوزک، قوزک پا

مترادف و متضاد

joint between leg and foot


Synonyms: anklebone, astragalus, bone, talus, tarsus


مچ پا (اسم)
ankle

قوزک (اسم)
ankle

قوزک پا (اسم)
ankle, tarsus

جملات نمونه

1. ankle high
(از نظر بلندی) تا قوزک پا

2. ankle socks and boots
جوراب و پوتینی که تا زیر ساق پا می رسد

3. a sprained ankle puffs up
مچ پای ضرب دیده باد می کند.

4. i twisted my ankle
مچ پایم رگ به رگ شد.

5. he was hobbled by an ankle injury
صدمه به مچ پا او را شل کرده بود.

6. naheed fell and gave her ankle a wrench
ناهید افتاد و مچ پایش پیچ خورد.

7. parvin fell and sprained her ankle
پروین افتاد و مچ پایش ضرب دید.

8. she fell and wrenched her ankle
او افتاد و مچ پایش پیچ خورد.

9. Several pretty models ankle through the hall.
[ترجمه ترگمان]چند مدل زیبا از میان تالار به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]چند مدل زیبا از طریق سالن مچ پا

10. He fell and sprained his ankle.
[ترجمه ترگمان] اون افتاد و مچ پاش پیچ خورد
[ترجمه گوگل]او سقوط کرد و مچ دستش را تکان داد

11. I couldn't put my weight on my ankle and had to hop everywhere.
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم پاهایم را روی قوزک پایم بگذارم و مجبور شوم همه جا بپرم
[ترجمه گوگل]من نمیتوانم وزنم را روی مچ پا قرار دهم و مجبور شدم در همه جا بمانم

12. He winced as the dog nipped his ankle.
[ترجمه ترگمان]وقتی سگ مچ پایش را گرفت، خود را عقب کشید
[ترجمه گوگل]او به عنوان سگ بهم زدن مچ پا خود را winced

13. The flesh around the ankle had swollen up.
[ترجمه ترگمان]گوشت دور قوزک پا ورم کرده بود
[ترجمه گوگل]گوشت در اطراف مچ پا متورم شده بود

14. He unwound the bandage from his ankle.
[ترجمه ترگمان]بانداژ را از مچ پایش جدا کرد
[ترجمه گوگل]او باند را از مچ پا بیرون کشید

15. Another surge of pain in my ankle caused me to give an involuntary shudder.
[ترجمه ترگمان]احساس درد دیگری از قوزک پایم به لرزه افتاد و بی اختیار لرزشی ناخواسته به من دست داد
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از افزایش درد در مچ پا من باعث شد که من یک جنجال ناخواسته را بدهم

16. My ankle is still too painful to walk on.
[ترجمه ترگمان]قوزک پام هنوز خیلی درد میکنه
[ترجمه گوگل]مچ پا من هنوز دردناک است که بتوانم راه بروم

17. Her ankle was already starting to swell.
[ترجمه ترگمان]قوزک پایش هنوز ورم کرده بود
[ترجمه گوگل]مچ پا او در حال حاضر شروع به فرو ریختن است

18. Her ankle disjointed when she fell.
[ترجمه یوسف نادری] وقتی افتاد، قوزک پاش در رفت.
[ترجمه ترگمان]قوزک پاش به هم خورد وقتی افتاد
[ترجمه گوگل]هنگامی که او سقوط کرد، مچ پا از بین رفت

Parvin fell and sprained her ankle.

پروین افتاد و مچ پایش ضرب دید.


اصطلاحات

ankle high

(از نظر بلندی) تا قوزک پا


ankle socks and boots

جوراب و پوتینی که تا زیر ساق پا می‌رسد.


پیشنهاد کاربران

مچ پا، قوزک پا، وقوزک ومفصل مچ پا.


مچ پا

The part of your leg where it joins your foot.

قوز پا

قوزک پا


کلمات دیگر: