کلمه جو
صفحه اصلی

rotational


معنی : چرخش، دوار، چرخشی، دورانی، گردش بدور
معانی دیگر : rotation چرخش، دوران

انگلیسی به فارسی

( rotation ) چرخش، دوران، گردش بدور


چرخشی، دورانی


چرخشی، چرخش، دورانی، دوار، گردش بدور


انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to rotation; occurring in rotation

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] دورانی - گردشی - چرخشی
[برق و الکترونیک] چرخشی
[ریاضیات] چرخشی، دورانی

مترادف و متضاد

چرخش (صفت)
rotational

دوار (صفت)
rotary, rotative, giddy, rotational, orbital

چرخشی (صفت)
rotary, rotatory, rotational, gyrating, rotating, revolutionary

دورانی (صفت)
revolving, rotational, vertiginous

گردش بدور (صفت)
rotational

جملات نمونه

1. rotational motion
حرکت چرخشی

2. The event is held on a rotational basis in each of the participating countries.
[ترجمه ترگمان]این رویداد به صورت چرخشی در هر یک از کشورهای شرکت کننده برگزار می شود
[ترجمه گوگل]این رویداد به صورت چرخشی در هر یک از کشورهای شرکت کننده برگزار می شود

3. Rotational needs - the venue may change when meetings are held regularly to allow delegates equal ease of access
[ترجمه ترگمان]زمانی که جلسات به طور منظم برگزار می شوند تا به نمایندگان اجازه دسترسی به سهولت دسترسی را بدهند، این محل ممکن است تغییر کند
[ترجمه گوگل]نیازهای چرخشی - محل برگزاری ممکن است تغییر کند زمانی که جلسات به طور منظم برگزار می شود تا امکان دسترسی آسان به نمایندگان را فراهم کند

4. The answer is simple: it taps the rotational energy of Mars.
[ترجمه ترگمان]پاسخ ساده است: به انرژی دورانی مریخ تلنگر می زند
[ترجمه گوگل]پاسخ ساده این است که انرژی مکانیکی مریخ را خنثی می کند

5. The helmet is designed to limit the rotational forces affecting the head during an impact and is currently undergoing bench tests.
[ترجمه ترگمان]این کلاه برای محدود کردن نیروهای دورانی موثر بر سر در طول یک ضربه طراحی شده است و در حال حاضر تحت آزمایش ها نیمکت قرار دارد
[ترجمه گوگل]کلاه ایمنی برای محدود کردن نیروهای چرخشی که بر روی سر در طول ضربه تاثیر می گذارد، طراحی شده است و در حال حاضر تحت آزمایش های نیمکت قرار می گیرد

6. This means it avoids rotational forces on its brain, which tend to shear neuronal connections and cause concussion.
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که از نیروهای دورانی در مغز خود جلوگیری می کند که تمایل دارند اتصالات عصبی را برش دهند و باعث ضربه مغزی شوند
[ترجمه گوگل]این به این معنی است که از نیروهای چرخشی در مغز جلوگیری می کند، که تمایل به بریدن اتصالات نورونی و ایجاد زلزله است

7. At night, the rotational energy of these flywheels could be tapped to run generators.
[ترجمه ترگمان]در شب، انرژی دورانی این flywheels را می توان برای تولید ژنراتور به کار برد
[ترجمه گوگل]در شب، انرژی چرخشی این چرخ های فلاش می تواند برای تولید ژنراتور ها استفاده شود

8. During an impact, the scalp acts as rotational shock absorber by both compressing and sliding over the skull.
[ترجمه ترگمان]در طی یک ضربه، پوست سر به عنوان جاذب ضربه چرخشی توسط هم فشرده و هم فشرده در جمجمه عمل می کند
[ترجمه گوگل]در طول ضربه، پوست سر به وسیله هر دو فشرده سازی و کشیدن بیش از جمجمه به عنوان کمک فنر چرخشی عمل می کند

9. The concept of long term rotational antibiotics for acne is outdated and this practice should be avoided.
[ترجمه ترگمان]مفهوم استفاده از آنتی بیوتیک های دوران بلند برای آکنه، کهنه است و این عمل باید اجتناب شود
[ترجمه گوگل]مفهوم آنتی بیوتیکهای چرخشی طولانی مدت برای آکنه، منسوخ شده است و این عمل باید اجتناب شود

10. But the rotational periods are correspondingly long and for all states are quite simply related to the rotational constants of the molecules.
[ترجمه ترگمان]اما دوره های چرخشی به طور موازی بلند هستند و برای همه ایالت ها به سادگی مربوط به ثابت های چرخشی مولکول ها هستند
[ترجمه گوگل]اما دوره های چرخشی به طور معنی داری طول می کشد و برای همه حالت ها به سادگی به ثابت های چرخشی مولکول ها مرتبط است

11. Angular momentum is the momentum associated with rotational motion. Search engines are by no means infallible.
[ترجمه ترگمان]تکانه زاویه ای حرکتی است که با حرکت چرخشی همراه است موتورهای جستجو به هیچ وجه infallible نیستند
[ترجمه گوگل]حرکت نزولی حرکتی است که با حرکت چرخشی همراه است موتورهای جستجو به هیچ وجه نامعقول نیستند

12. The aerodynamic lift variation was relevant to the rotational direction of the cylinder. The faster the rotational speed is, the smaller the unsteady lift amplitude will be.
[ترجمه ترگمان]تغییر lift آیرودینامیک مربوط به جهت چرخش سیلندر بود هرچه سرعت دورانی تندتر باشد، دامنه بلند نوسان ناپایدار خواهد بود
[ترجمه گوگل]تغییرات بالابر آئرودینامیک مربوط به جهت چرخشی سیلندر بود سریع تر سرعت چرخش، کوچکتر دامنه بلند بلند و غیر قابل تنظیم خواهد بود

13. The authors establish a rotational failure mechanism with combination of different logarithmic spiral arcs based on the theory of limit analysis method.
[ترجمه ترگمان]نویسندگان یک مکانیزم شکست چرخشی را با ترکیبی از روش های مختلف لگاریتمی رسم می کنند که براساس نظریه روش تجزیه و تحلیل محدود است
[ترجمه گوگل]نویسندگان یک مکانیسم شکست روبشی با ترکیبی از کمانهای مارپیچ منطقی مختلف بر اساس نظریه روش تحلیل محدودیت ایجاد می کنند

14. A rotational X-ray device generates projections of said joint from different directions while the simultaneous periodic movement of the joint is recorded by a monitoring device (20).
[ترجمه ترگمان]یک دستگاه اشعه ایکس چرخشی طرح هایی را از جهت های مختلف تولید می کند در حالی که حرکت متناوب همزمان این مفصل توسط دستگاه مانیتورینگ (۲۰)ثبت می شود
[ترجمه گوگل]یک دستگاه اشعه ایکس چرخاننده، پیش بینی های مفصل گفته شده را از جهات مختلف تولید می کند در حالیکه حرکت همزمان همزمان توسط یک دستگاه نظارت (20) ثبت می شود

15. Basic principles of rotational moulding, process features and mould design criteria are introduced in this article.
[ترجمه ترگمان]اصول اولیه of چرخشی، مشخصه های فرآیند و معیارهای طراحی قالب در این مقاله معرفی شده اند
[ترجمه گوگل]اصول پایه قالب گیری چرخشی، ویژگی های فرایند و معیارهای طراحی قالب در این مقاله معرفی شده است


کلمات دیگر: