کلمه جو
صفحه اصلی

tugboat


ناو یدک کش، کشتی یدک بر، کرجی یا کشتی یدک کش

انگلیسی به فارسی

ناو یدککش، کشتی یدکبر


بکسل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a small but powerful boat used to guide, push, or tow larger vessels, esp. into and out of harbors.
مشابه: tug

• small strong boat which tows ships
boat used to pull ships into a harbor

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] قایق یدک کش

جملات نمونه

1. Tugboats and helicopters combed the area before the body was finally found.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه جسد پیدا شود، tugboats و بالگردها منطقه را جستجو کردند
[ترجمه گوگل]تانک ها و هلی کوپترها قبل از اینکه بدن در نهایت پیدا شود منطقه را شانه کرد

2. Five tugboats hauled the tanker off the rocks and into deeper water.
[ترجمه ترگمان]پنج tugboats تانکر را از روی صخره ها بیرون کشیدند و به درون آب فرو رفتند
[ترجمه گوگل]پنج تانک کشتیرانی، تانکر را از سنگ ها و آب های عمیق تر بردند

3. He said both the barge and tugboat meet the engineering standards of an independent ship inspection group.
[ترجمه ترگمان]او گفت که هر دو بارج و tugboat استانداردهای مهندسی یک گروه بازرسی کشتی مستقل را رعایت می کنند
[ترجمه گوگل]او گفت که هر دو کشتی و قایق سواری با استانداردهای مهندسی گروه بازرسی کشتی مستقل مطابقت دارند

4. Over at Newport News, the Union tugboat Zouave had completed her morning duties and was tied up at the wharf.
[ترجمه ترگمان]در نیوپورت نیوز، Union tugboat Union وظایف بامدادی خود را به پایان رسانده بود و در بندرگاه بسته شده بود
[ترجمه گوگل]در طول نیوپورتز نیوز، زوبه، کشتی سوارکاری، وظایف صبح خود را به پایان رسانده بود و در حیاط خلوت شده بود

5. The tugboat tugged the freighter into the harbor.
[ترجمه ترگمان]کشتی کوچک کشتی را به زحمت در بندر کشید
[ترجمه گوگل]کشتی حامل کشتی را به بندر حمل می کرد

6. As for a propeller of a tugboat, it is necessary to calculate the fatigue strength in the self running state as well as the static strength in the bollard state.
[ترجمه ترگمان]در مورد پروانه یک پروانه، لازم است که مقاومت خستگی در حالت گریز از خود و نیز مقاومت ثابت در حالت موت را محاسبه کنیم
[ترجمه گوگل]همانطور که برای یک پروانه یک قایق حامل، لازم است محاسبه قدرت خستگی در حالت خودکاری و همچنین قدرت استاتیک در حالت bollard

7. Used for tugboat, transportation, timber floating and binding.
[ترجمه ترگمان]استفاده از کشتی، حمل و نقل، نقل و نقل
[ترجمه گوگل]مورد استفاده برای قایق سواری، حمل و نقل، شناور و اتصال چوب

8. The tugboat towed the damaged ship into port.
[ترجمه ترگمان]The کشتی آسیب دیده را به بندر کشید
[ترجمه گوگل]کشتی باری که کشتی آسیب دیده را در بندر حمل می کند

9. One day the tugboat captain caught Sophie at work.
[ترجمه ترگمان]یک روز فرمانده کشتی به سوفی نگاه کرد
[ترجمه گوگل]یک روز کاپیتان قایق سواری در سوفی گرفتار شد

10. The tugboat sailed in the teeth of the wind triumphantly.
[ترجمه ترگمان]کشتی یدک کش پیروزمندانه در میان دندان های باد حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]قایق تفریحی در دندان های باد به پیروزی رسید

11. Main Applications: Tugboat, cargo net and floating transportation of wood, Bundling, etc.
[ترجمه ترگمان]کاربردهای اصلی: tugboat، شبکه کالا و انتقال شناور چوب، Bundling و غیره
[ترجمه گوگل]برنامه های اصلی Tugboat، شبکه های حمل و نقل و حمل و نقل شناور، بسته بندی و غیره

12. The Tugboat Saloon and Eatery is a must-visit.
[ترجمه ترگمان]سالن tugboat و Eatery یک سفر ضروری است
[ترجمه گوگل]سالن ترابوات و غذای مورد نیاز است

13. The port tugboat operation scheduling is a kind of parallel machines scheduling problem with special process constraint.
[ترجمه ترگمان]زمان بندی عملیات port یک نوع مشکل برنامه ریزی ماشین های موازی با محدودیت فرآیند خاص است
[ترجمه گوگل]برنامه ریزی عملیات تانک بندر نوعی ماشین موازی موقت با محدودیت فرآیند خاص است

14. All of the tugboat is blue - screened.
[ترجمه ترگمان]همه کشتی روی کشتی آبی هستند
[ترجمه گوگل]تمام حوضچه آبی نمایش داده شده است


کلمات دیگر: