کلمه جو
صفحه اصلی

truss


معنی : خرپا، فتق بند، خوشه، کوک زن، شکم بند، بقچه، گره زدن، چوب بست زدن، بادبان را جمع کردن، بار سفر بستن، دسته کردن، بسیخ کشیدن، خوشه کردن، جفت کردن، بهم بستن، بستن
معانی دیگر : (معمولا با: up) بستن، طناب پیچ کردن، (در اصل) بقچه بندی کردن، بقچه بستن، (پیش از پختن) بال ها و پاهای پرنده را به هم بستن، با خرپا یا شمع مستحکم کردن، حایل زدن، پشتبند زدن، بسته، (انگلیس) بسته ی کاه، بارکاه، شمع، (پل و غیره) پایه (مشتمل بر چند تیرآهن به صورت چارچوب)، نگهدار، تیر مشبک، پایه زدن، بسی  کشیدن، بداراویختن، متمسک شدن، بدار اویخته شدن، انبان

انگلیسی به فارسی

چوب بست زدن، پایه زدن، بستن، بسیخ کشیدن، بداراویختن، جفت کردن، گره زدن، دسته کردن، متمسک شدن،کوک زن، بهم بستن، بادبان را جمع کردن، بار سفربستن، بدار اویخته شدن، خرپا، شکم بند، بقچه، انبان، فتق بند


خرپا، خوشه، کوک زن، شکم بند، بقچه، فتق بند، بستن، خوشه کردن، چوب بست زدن، بسیخ کشیدن، جفت کردن، گره زدن، دسته کردن، بهم بستن، بادبان را جمع کردن، بار سفر بستن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: trusses, trussing, trussed
(1) تعریف: to bind, fasten, or tie.
مترادف: bind, fasten, tie
مشابه: belt, fix, hitch, lash, moor, rope, secure, strap, tether, wrap, yoke

(2) تعریف: to furnish with a supporting framework or device.
مترادف: brace, support
مشابه: bracket, cantilever, prop, stanchion, stay

(3) تعریف: to secure or bind (a body part) to restrict movement (often fol. by up).
مشابه: bandage, bind, constrict, pinion, secure, wrap

- The doctor trussed up her broken arm.
[ترجمه ترگمان] دکتر بازوی شکسته خود را بست
[ترجمه گوگل] دکتر دستش را باز کرد
اسم ( noun )
مشتقات: trusser (n.)
(1) تعریف: in engineering, any structural framework that is composed of rigid straight members in triangular conformations and that functions as a beam or cantilever bearing tension or compression vertically.
مشابه: brace, bracket, cantilever, prop, stanchion, stay, support, triangle

(2) تعریف: a pad and supporting belt for minimizing tension on a hernia.
مشابه: brace, supporter

• supporting structural framework made up of straight members; bundle; cluster of fruit or flowers
support with a truss; secure, bind
if you truss a bird, you prepare it for cooking by tying its legs and wings.
a truss is a device that a man wears to support a hernia and prevent it from getting worse.
if you truss someone up, you tie them up with ropes very tightly so that they cannot move; an old-fashioned expression.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] خرپا - تیر مشبک - داربست - شبکه - تقویت کردن
[زمین شناسی] خرپا، ستون، پایه، تیر مشبک

مترادف و متضاد

خرپا (اسم)
abutment, truss, rafter

فتق بند (اسم)
truss, belt, band, bandage, swathe

خوشه (اسم)
truss, ear, cluster, raceme, inflorescence

کوک زن (اسم)
truss

شکم بند (اسم)
truss

بقچه (اسم)
truss, pack, bundle, fardel

گره زدن (فعل)
knot, loop, truss, tie, ruffle, cadge, knit, twitch, snick, twitch grass

چوب بست زدن (فعل)
truss

بادبان را جمع کردن (فعل)
truss

بار سفر بستن (فعل)
truss

دسته کردن (فعل)
truss, fagot, sheaf, band, bandage, cluster, bundle, bunch, sheave

بسیخ کشیدن (فعل)
truss, broach, spit

خوشه کردن (فعل)
truss, cluster, bunch

جفت کردن (فعل)
graft, truss, accompany, mortise, dovetail, couple, assemble, geminate, twin, link, yoke, husband, mortice

بهم بستن (فعل)
truss, couple, apply, fagot, faggot

بستن (فعل)
close, truss, attach, ban, impute, bar, stick, connect, colligate, bind, hitch, seal, clog, assess, tie up, choke, shut, shut down, block, fasten, belt, bang, pen, shut off, tighten, blockade, hasp, clasp, knit, jam, wattle, plug, congeal, curdle, curd, jell, lock, coagulate, cork, spile, picket, padlock, ligate, obturate, occlude, portcullis, posset, switch on

جملات نمونه

1. He was bearing a truss of trifles at his back.
[ترجمه ترگمان]او در پشت سرش بسته ای از چیزهای کوچک و بی اهمیت به دست داشت
[ترجمه گوگل]او در پشتش یک تیرچه از چیزهای کوچک را تحمل کرد

2. Truss the chicken before you roast it.
[ترجمه ترگمان]قبل از کباب کردن جوجه
[ترجمه گوگل]مرغ را قبل از آن بپزید

3. The 517-foot-long truss is painted ballpark green and resembles a large bridge.
[ترجمه ترگمان]این بسته ۵۱۷ - به طور تقریبی به رنگ سبز است و شبیه پل بزرگ است
[ترجمه گوگل]تیر 517 پا طولانی رنگ سبز رنگی دارد و شبیه یک پل بزرگ است

4. Allen key truss rod adjustment is located on the familiar, Fenderish headstock with its circular string retainer and elephant ear machineheads.
[ترجمه ترگمان]تنظیم (بندی)بندی (elephant)الن در حالت آشنا قرار دارد
[ترجمه گوگل]تنظیم کلی میله های کلن Allen بر روی سرشاخه ای آشنا، Fenderish با نگهدارنده رشته های دایره ای و گوش و حلق آویز گوشه فیل است

5. This extra truss member was designed to provide full thickness of insulation across the entire width of the house.
[ترجمه ترگمان]این عضو مشخص، برای تامین ضخامت کامل عایق بندی در عرض کل خانه طراحی شده بود
[ترجمه گوگل]این عضو اضافی تراس طراحی شده بود تا ضخامت عایق را در عرض کل خانه طراحی کند

6. The truss rod cover I don't like particularly.
[ترجمه ترگمان]این بسته بندی که من از آن خوشم نمی اید
[ترجمه گوگل]پوشش تراشه من به خصوص دوست ندارم

7. Wasson said a steel truss weighing about 2 million pounds will be raised atop the northeast and southeast towers on May 20-2
[ترجمه ترگمان]Wasson گفت که یک بسته فولادی به وزن ۲ میلیون پوند در بالای شمال شرقی و برج های جنوب شرقی در ۲۰ - ۲۰ مه برافراشته خواهد شد
[ترجمه گوگل]واسون گفت که یک کاناپه فولادی با وزن حدود 2 میلیون پوند در بالای برجهای شمال شرقی و جنوب شرقی در 20 تا 20 ماه مه افزایش خواهد یافت

8. Incidentally, Pedulla supply a superb wood-handled truss rod wrench with each bass - a real touch of class!
[ترجمه ترگمان]در واقع، Pedulla، یک آچار پیچ دار بسیار عالی با هر نوازنده کنترباس و یک دست واقعی درجه یک، تهیه می کند!
[ترجمه گوگل]در حقیقت، Pedulla ارائه یک آچار میله های خراب با چوب چوب دستی با هر باس - لمس واقعی کلاس!

9. The bridge saddles were too high and the truss rod needed a full half-turn to make the neck straight and playable.
[ترجمه ترگمان]زین و saddles بیش از حد بلند بود و the به یک نیمه راه احتیاج داشت تا گردن خود را صاف و راست کند
[ترجمه گوگل]زینت پل بسیار بالا بود و میله های تراس به نیمه نهایی کامل نیاز داشت تا گردن را مستقیم و قابل پخش کند

10. The truss system requires a very long lead time.
[ترجمه ترگمان]این سیستم بسته به زمان بسیار طولانی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]سیستم تراس نیاز به زمان بسیار طولانی دارد

11. Sometimes I resent having to truss myself up like a stuffed chicken.
[ترجمه ترگمان]بعضی وقتا از اینکه خودم رو مثل یه مرغ خشک شده سرزنش می کنم
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات من ناراحتم که مجبورم خودم را مانند یک مرغ پر شده نگه دارم

12. Warren Truss, the Australian trade minister, counters that its quarantine regulations are entirely justified.
[ترجمه ترگمان]وارن Truss، وزیر بازرگانی استرالیا، که مقررات قرنطینه آن کاملا موجه است
[ترجمه گوگل]وارن ترسس، وزیر تجارت استرالیا، معتقد است که مقررات قرنطینه آن کاملا توجیه شده است

13. The wave shaped space truss is used as the roof of the natatorium in Tianjin University, which ingeniously displays the function of the building.
[ترجمه ترگمان]بسته فضایی شکل موج به عنوان سقف of در دانشگاه تیانجین به کار می رود، که به شکلی موثر تابع ساختمان را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]تارهای فضایی شکل موج به عنوان سقف natatorium در دانشگاه تیانجین استفاده می شود که عمیقا عملکرد ساختمان را نشان می دهد

14. But, the research of the long-span steel truss arch bridge, especially such a bridge during the operational phase, is relatively absence. Currently limited documents can be retrieved.
[ترجمه ترگمان]اما، تحقیقات بر روی یک پل فولادی بلند مدت، به خصوص پلی که در طول فاز عملیاتی انجام می شود، نسبتا خالی است در حال حاضر مدارک محدود می توانند بازیابی شوند
[ترجمه گوگل]اما تحقیق در مورد فولاد قوس فولادی طولانی مدت، بویژه چنین پل در فاز عملیاتی، نسبتا غایب است اسناد محدود در حال حاضر می توانند بازیابی شوند

The prisoner was trussed up to a tree.

زندانی را به درخت بسته بودند.


پیشنهاد کاربران

خرپا

truss ( مهندسی عمران )
واژه مصوب: خرپا
تعریف: قابی فولادی یا چوبی یا بتنی یا از آلیاژهای سبک که از عضوهای کششی و فشاری تشکیل شده است


کلمات دیگر: