کلمه جو
صفحه اصلی

wash away


شستن و با خود بردن، زدودن، فرسودن (خاک و غیره)

انگلیسی به فارسی

شستن و با خود بردن


زدودن


انگلیسی به انگلیسی

• clean by laundry

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] آب بردگی

مترادف و متضاد

Eliminate, destroy by fast moving water (such as in a flood or a high sea)


Eliminate (in a figurative sense)


جملات نمونه

1. Salt water and absence wash away love.
[ترجمه ترگمان]آب نمک و عدم وجود عشق پاک می شوند
[ترجمه گوگل]آب نمکی و فقدان عشق را از بین ببرید

2. Once the forest cover is felled, rains wash away the soil.
[ترجمه ترگمان]زمانی که پوشش جنگلی قطع شود، باران زمین را بشویید
[ترجمه گوگل]هنگامی که پوشش جنگل تخلیه می شود، باران خاک را از بین می برد

3. Nothing can ever wash away my feeling of responsibility for his death.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز نمی تواند احساس مسئولیت من نسبت به مرگ او را پاک کند
[ترجمه گوگل]هیچ چیز نمیتواند احساس مسئولیت مرگ را بکشد

4. She did need a shower to wash away the tension from a day that had been too full of emotion.
[ترجمه ترگمان]او به حمام نیاز داشت تا تنش را از یک روز که پر از احساس بود پاک کند
[ترجمه گوگل]او به یک دوش نیاز داشت تا تنش را از روزی که بیش از حد احساساتی شده بود شستشو دهد

5. But still it continued to wash away, around the edges of tables, between the legs and fingers of statues.
[ترجمه ترگمان]اما همچنان به شستن دست ها و لبه میز و بین پاها و انگشتان مجسمه ها ادامه می داد
[ترجمه گوگل]اما هنوز ادامه داشت، در اطراف لبه های جداول، بین پاها و انگشتان مجسمه ها را بشوید

6. Your tears do not wash away your sorrows. They feed someone Else's joy. And that is why you must learn to swallow your own tears. Amy Tan
[ترجمه ترگمان]اشک های تو از غم و غصه تو پاک نمی شوند آن ها از شادی یک نفر دیگر تغذیه می کنند و به همین خاطر باید یاد بگیری که اشک های خودت رو قورت بدی \"امی Tan\"
[ترجمه گوگل]اشک شما غم و اندوه خود را از بین نمی برد آنها خوراکی شادی دیگران را می خورند و به همین دلیل است که شما باید یاد بگیرید که اشک خود را فرو برد امی قهوهای مایل به زرد

7. Sable Island seems doomed to wash away, and this pale, pretty dune sparrow will go with it.
[ترجمه ترگمان]جزیره \"Sable\" به نظر می رسد که محکوم به شسته شدن است و این گنجشک رنگ پریده و زیبا با آن خواهد رفت
[ترجمه گوگل]جزیره سبل به نظر می رسد محکوم به شستشو، و این زرد و خال خال کوبی با آن خواهد رفت

8. That the miraculous spring would wash away all defilement.
[ترجمه ترگمان]و این چشمه معجزه آسا، همه defilement را از دست خواهد داد
[ترجمه گوگل]این که بهار معجزهآسا تمام زوارهای را از بین میبرد

9. This topsoil tends to wash away.
[ترجمه ترگمان]این خاک سطحی معمولا از بین می رود
[ترجمه گوگل]این خاک رو به تمیز کردن است

10. Heavy rain will wash away the soil from desolate hills.
[ترجمه ترگمان]باران سنگین زمین را از تپه های متروک خواهد شست
[ترجمه گوگل]باران های سنگین زمین را از تپه های ویران خالی می کند

11. Will it wash away this jet black feeling?
[ترجمه ترگمان]می شه این احساس سیاه و سیاه رو پاک کنه؟
[ترجمه گوگل]این احساس سیاه بودن جت را از بین می برد؟

12. Lead us into temptation. Forgive us our sins. Wash away our iniquities.
[ترجمه ترگمان] ما رو به وسوسه تبدیل کن گناهان ما را ببخش iniquities را بشور
[ترجمه گوگل]ما را به وسوسه هدایت کن گناهان ما را ببخش گناهان ما را بشویید

13. By doing so you will wash away your sins.
[ترجمه ترگمان]با انجام دادن این کار، گناهان تو را خواهی شست
[ترجمه گوگل]با انجام این کار، گناهانتان را از بین می برید

14. I could not wash away the mark of the scorch.
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم اثر سوختگی را از بین ببرم
[ترجمه گوگل]من نمیتوانم علامت خراش را بشورم

پیشنهاد کاربران

از بین بردن

( شستن و ) بردن توسط آب ( مثل سیل و. . . )

Phrasal verb :
از شر افکار، احساسات و یا خاطرات بد خلاص شدن
جابجا شدن چیزی به کمک نیروی آب

به عنوان مثال :
My anxiety was washed away
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/wash-away


کلمات دیگر: