کلمه جو
صفحه اصلی

wrinkly


چین دار، پر چین

انگلیسی به فارسی

چروک


انگلیسی به انگلیسی

• full of wrinkles, creased, lined, corrugated

جملات نمونه

1. He was a smallish, greying man, with a wrinkly face.
[ترجمه ترگمان]مرد ریز اندامی بود که به رنگ خاکستری درآمده بود و صورتش چین و چروک افتاده بود
[ترجمه گوگل]او یک مرد کوچک و پر زرق و برق بود که صورت چروکی داشت

2. He gazed with deep feeling at his mother's wrinkly face.
[ترجمه ترگمان]با احساسی عمیق به صورت چروکیده مادرش می نگریست
[ترجمه گوگل]او با احساس عمیق در چهره چهره مادرش نگاه کرد

3. Su destroys snow a morsel reduced wrinkly knot the brows, where did she give misdemeanour to a baby?Have no . . . . . . just still thoroughly.
[ترجمه ترگمان]Su یک لقمه نان به ابرو می آورد و ابرو درهم می کشد، و این گناه را از کجا به بچه می دهد؟ از این به بعد هم خبری نیست
[ترجمه گوگل]سو از بین بردن برف یک سوسن را کاهش می دهد چین و چروک گره برادر، که در آن او داد و بلافاصله به کودک؟ آیا ندارد فقط هنوز کاملا

4. I think your jeans look really good wrinkly.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که جین شما واقعا چروکیده به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که شلوار جین واقعا خوب چروکیده

5. Bacon and eggs can make you wrinkly, say scientists searching for the secret of looking young.
[ترجمه ترگمان]بیکن و تخم مرغ می توانند شما را چروکیده کنند، مثلا دانشمندان که به دنبال راز جوانی می گردند
[ترجمه گوگل]بیکن و تخم مرغ می تواند شما را چروک می کند، دانشمندان را جستجو کنید که راز جوان را جستجو کنند

6. Cry more can let beautiful cheek wrinkly, that can become ugly!
[ترجمه ترگمان]گریه کنید اگر بیشتر گریه کنید می توانید گونه زیبایی را که ممکن است زشت شود، بگذارید!
[ترجمه گوگل]گریه بیشتر می تواند چهره زیبایی را به شما بدهد، که می تواند زشت شود!

7. What's erroneous and vigorously . . . . . . burning leave wrinkly wrinkly delicate eyebrow, Su destroys the facial expression of snow pale like snow, such of flimsiness.
[ترجمه ترگمان]چه نادرست و با حرارت، eyebrow چین و چروک و چروکیده، Su چهره رنگ پریده برف را، مثل برف، مثل برف، نابود می کند
[ترجمه گوگل]اشتباه و شدید است سوزش چسبندگی چشم چروکی ظریف، ابرو صورت خود را از برف خفیف مانند برف، مانند نابود کردن صورت را از بین می برد

8. His wrinkly face goes down to his hardship during his life.
[ترجمه ترگمان]صورت چروکیده او در طول زندگی به سختی پیش می رود
[ترجمه گوگل]چهره چهره او در طول زندگی خود به سختی های او می افتد

9. While sinking into thinking, the dwindling linkman drank the pink ink sprinkled on the wrinkly paper.
[ترجمه ترگمان]در حالی که داشت به فکر فرو می رفت، آب تحلیل رفته جوهر صورتی رنگی را که روی کاغذ چروک افتاده بود نوشید
[ترجمه گوگل]در حالی که در حال فرو ریختن به فکر کردن، خواننده نزولی تمشک صورتی را که روی کاغذ چروکیده بود پخته می کرد

10. Whellole sinking into thellonking, the shrinking linkman drank the pink ink sprinkled on the wrinkly paper.
[ترجمه ترگمان]Whellole در thellonking فرو رفت و linkman کوچک جوهر صورتی رنگی را که روی کاغذ چروک افتاده بود نوشید
[ترجمه گوگل]هرکدام از آنها به طلحون فرو می ریزند، خواننده کوچک، قهوه صورتی را که روی کاغذ چروک قرار دارد، نوشید

11. While sinking into considering, the dwindling linkman drank the roseate ink spattered on the wrinkly paper.
[ترجمه ترگمان]در حالی که غرق در اندیشه بود، the که در حال تحلیل رفته بود، جوهر سرخ رنگی را که روی کاغذ چروک انداخته بود نوشید
[ترجمه گوگل]در حالی که در حال غرق شدن در نظر گرفته شد، خواننده نزولی جوهر رزاکت را روی کاغذ چروک ریخت

12. You could also put it in a pannier and carry it on a rack, which is a good option, but you might not want your clothes wrinkly for some reason.
[ترجمه ترگمان]شما هم چنین می توانید آن را در یک قفسه قرار دهید و آن را روی یک قفسه قرار دهید، که یک گزینه خوب است، اما ممکن است شما به دلیل نامعلومی نخواهید لباس خود را بپوشید
[ترجمه گوگل]شما همچنین می توانید آن را در یک pannier قرار دهید و آن را روی یک قفسه قرار دهید، که یک گزینه خوب است، اما شما ممکن است به دلایلی بخواهید لباس های خود را چروک نکنید

13. While sinking into thinking, the shrinking linkman drank the pink ink rinkled on the wrinkly paper.
[ترجمه ترگمان]در حالی که داشت به فکر فرو می رفت، the کوچک، جوهر صورتی رنگی را که روی کاغذ چروک افتاده بود، نوشید
[ترجمه گوگل]در حالی که در حال فرو ریختن به فکر کردن، خواننده سفت کننده جوهر صورتی که روی کاغذ چروکیده بود، نوشید

14. While sinking into thinking, the shrinking linkman drank the pink ink sprinkled on the wrinkly paper.
[ترجمه ترگمان]در حالی که داشت به فکر فرو می رفت، the کوچک، جوهر صورتی رنگی را که روی کاغذ چروک افتاده بود، نوشید
[ترجمه گوگل]در حالی که در حال فرو ریختن به فکر کردن، لینکناک کوچک خواننده صورتی را که روی کاغذ چروکی قرار دارد، نوشید

پیشنهاد کاربران

( پر ) چین، ( پر ) چروک
مثال:
. To a wonderful mother with wrinkly skin, this card was concocted by one of your kin

چروکیده
*** توجه داشته باشید که این تکه کلام افراد نوجوان و جوان زمانی که پیرمردی آنها را مورد تمسخر قرار دهد، است. ***
. I don't want to be the last old wrinkly man standing

چین و چروک دار، چروکیده، صفت برای پوست انسان و پارچه هست


کلمات دیگر: