کلمه جو
صفحه اصلی

sorcery


معنی : فریب، سحر، جادو گری، افسون گری، ساحری
معانی دیگر : سحر و جادو

انگلیسی به فارسی

جادوگری، افسونگری


جادوگری، سحر، فریب، ساحری، افسون گری، جادو گری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: sorceries
مشتقات: sorcerous (adj.), sorcerously (adv.)
• : تعریف: the use of powers gained from evil spirits to do magic, cast spells, or the like; witchcraft.
مترادف: black art, black magic, necromancy, witchcraft, witchery, wizardry
مشابه: magic

• casting of magic spells, witchcraft, black magic
sorcery is the practice of performing magic by using the power of evil spirits.

مترادف و متضاد

فریب (اسم)
bewitchment, conjuration, cheat, humbuggery, wile, allurement, lure, enticement, deception, deceit, fraud, delusion, temptation, seducement, magic, sorcery, bluff, bamboozle, bilk, bob, humbug, brogue, cantrip, imposture, swindle, defraudation, diabolism, hocus-pocus, goety, hoodoo, inveiglement

سحر (اسم)
bewitchment, conjuration, dawn, charm, aurora, daydawn, dayspring, magic, witchcraft, enchantment, sorcery, black art, witchery, black magic, incantation, brightening, thaumaturgy, theurgy, wizardry

جادوگری (اسم)
diablerie, witchcraft, sorcery, sortilege, voodoo, black art, shamanism, witchery, incantation, voodooism, wizardry

افسون گری (اسم)
epode, grace, witchcraft, sorcery, voodoo, incantation, cantation, fairy, witching, voodooism, wizardry

ساحری (اسم)
magic, sorcery

black magic, witchcraft


Synonyms: abracadabra, alchemy, bewitchment, black art, charm, conjuring, devilry, divination, enchantment, evil eye, hocus-pocus, hoodoo, incantation, jinx, magic, mumbo jumbo, necromancy, spell, thaumaturgy, voodoo, witchery, witching, wizardry


Antonyms: reality


جملات نمونه

1. It seems that some people still believe in sorcery and black magic.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد بعضی از مردم هنوز به جادو و جادوی سیاه اعتقاد دارند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد برخی افراد هنوز به جادو و جادوی سیاه اعتقاد دارند

2. At that time most people believed in sorcery and witchcraft.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان بسیاری از مردم به جادوگری و جادوگری اعتقاد داشتند
[ترجمه گوگل]در آن زمان بیشتر مردم به جادوگری و جادوگری اعتقاد داشتند

3. About reality, and the sorcery of words.
[ترجمه ترگمان]درباره واقعیت و جادوگری از کلمات
[ترجمه گوگل]درباره واقعیت و جادوی کلمات

4. By that sorcery, both turnips and lives are converted to money.
[ترجمه ترگمان]با این سحر و جادو، هم شلغم و هم زندگی به پول تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]با این جادوگر، هر دو ریش و زندگی به پول تبدیل می شوند

5. Its name reflected the sorcery required to produce it: the Magic Summary.
[ترجمه ترگمان]نام آن به سحر و جادو نیاز داشت تا آن را تولید کند: خلاصه جادو
[ترجمه گوگل]نام آن منعکس کننده جادو مورد نیاز برای تولید خلاصه جادویی

6. Clairvoyance, astrology, sorcery and interpretation of dreams are booming industries.
[ترجمه ترگمان]clairvoyance، طالع بینی، جادوگری و تفسیر رویاها در صنایع رو به ترقی هستند
[ترجمه گوگل]اخلاق، طالع بینی، عجایب و تفسیر رویاها، صنایع پررونق است

7. No, it was evil sorcery.
[ترجمه ترگمان]نه جن شیطانی بود
[ترجمه گوگل]نه، جادوگری بد بود

8. You can choose to spend 3 Sorcery Points to purchase a unique sorcerous knack at Rank like a Carl native.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید ۳ امتیاز جادویی را برای خرید یک استعداد sorcerous منحصر به فرد در رتبه مثل کارل آزوز، انتخاب کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید انتخاب کنید که 3 امتیاز جادو را صرف خرید یک جذابیت منحصر به فرد در رتبه مانند یک بومی کارل کنید

9. The religious dance originated from the Wu ( Sorcery ) Dance of the primitive society.
[ترجمه ترگمان]رقص مذهبی از وو (جادو)و از جامعه بدوی آغاز شد
[ترجمه گوگل]رقص مذهبی از وو (جادوگری) رقص جامعه ابتدایی منشا گرفته شد

10. Buddha preached the sorcery to 5 attendants as Kaundinya etc. in Sarnath.
[ترجمه ترگمان]بودا این سحر و جادو را برای ۵ نفر از ملازمان به عنوان Kaundinya و غیره در Sarnath موعظه کرد
[ترجمه گوگل]بودا معجزه را به 5 خدمتگزار به عنوان Kaundinya و غیره در سرناتا را تبلیغ کرد

11. Green poison, invoke the sorcery of green fatal poisonous gas.
[ترجمه ترگمان]سم سم در حال استفاده از جادو و جادوی گازهای سمی و سمی است
[ترجمه گوگل]سمی سبز، از جادوگر گاز سمی کشنده سبز استفاده می کند

12. Explore is a sorcery which allows you to draw a card and play an extra land.
[ترجمه ترگمان]کاوش کردن نوعی جادوگری است که به شما این امکان را می دهد که یک کارت بردارید و یک زمین اضافی بازی کنید
[ترجمه گوگل]کاوش یک جادوگری است که به شما امکان می دهد یک کارت را جلب کنید و یک زمین اضافی را بازی کنید

13. Their desire develops a sorcery that the stronger effect has more to kill to harm dint.
[ترجمه ترگمان]آرزوی آنان یک سحر و جادو را پرورش می دهد که تاثیر قوی تر بیش از آن است که بکشد تا به نیروی خود آسیب برساند
[ترجمه گوگل]میل آنها، یک جادو را ایجاد می کند که اثر قوی تر برای کشتن آسیب می بیند

14. The two books were concerned with sorcery and had analogical culture background.
[ترجمه ترگمان]این دو کتاب به جادوگری مربوط بودند و سابقه فرهنگ قیاسی داشتند
[ترجمه گوگل]دو کتاب مربوط به جادوگری بود و زمینه فرهنگ مشابهی داشت

15. He would have said that he had as reasonable an acquaintance with sorcery as anyone in Ireland.
[ترجمه ترگمان]می گفت که به اندازه هر کسی در ایرلند با جادو آشنایی دارد
[ترجمه گوگل]او می گوید که او به عنوان یک معجزه معروف به جادوگری به عنوان کسی که در ایرلند بوده است

پیشنهاد کاربران

- جادوگری
- سحروجادو
- افسون
- طلسم
شعبده بازی


کلمات دیگر: