1. The country is presently in the throes of the worst recession since the second world war.
[ترجمه ترگمان]این کشور در حال حاضر در چنگال بدترین بحران اقتصادی از زمان جنگ جهانی دوم گرفتار شده است
[ترجمه گوگل]این کشور در حال حاضر در جریان بدترین رکود اقتصادی از زمان جنگ جهانی دوم است
2. We're in the throes of moving to a new office, so the place is in chaos at the moment.
[ترجمه ترگمان]ما در گیر افتادن به یک دفتر جدید هستیم، بنابراین مکان در حال حاضر در آشفتگی است
[ترجمه گوگل]ما در حال حرکت در یک دفتر جدید هستیم، بنابراین مکان در هرج و مرج است
3. The government was in its death throes.
[ترجمه ترگمان]دولت در حال مرگ بود
[ترجمه گوگل]دولت در حال مرگش بود
4. The country was in the throes of revolutionary change.
[ترجمه ترگمان]این کشور درگیر تغییرات انقلابی بود
[ترجمه گوگل]این کشور در جریان تغییرات انقلابی قرار داشت
5. The country is in the throes of a general election.
[ترجمه ترگمان]این کشور در چنگال یک انتخابات عمومی قرار دارد
[ترجمه گوگل]این کشور در جریان انتخابات عمومی قرار دارد
6. The creature went into its death throes.
[ترجمه ترگمان]آن موجود در چنگال مرگ خود فرو رفت
[ترجمه گوگل]موجودی به مرگش رفت
7. By 1740 European feudalism was in its death throes.
[ترجمه ترگمان]تا سال ۱۷۴۰ ملوک الطوایفی اروپایی در چنگال مرگ به سر می برد
[ترجمه گوگل]در سال 1740، فئودالیسم اروپایی در حال مرگش بود
8. He's in the throes of a mid-life crisis which makes him rather difficult to live with.
[ترجمه ترگمان]او درگیر بحران اواسط زندگی است که زندگی کردن با او را نسبتا مشکل می کند
[ترجمه گوگل]او در جریان بحران میان مدت زندگی است که باعث می شود او با دشواری زندگی کند
9. Other Areas are in the throes of heavy training schedules and will create a highly competitive spirit in Portlaoise.
[ترجمه ترگمان]سایر نواحی درگیر برنامه های آموزشی سنگین هستند و روحیه بسیار رقابتی زیادی را در Portlaoise ایجاد خواهند کرد
[ترجمه گوگل]مناطق دیگر در برنامه های آموزشی سنگین قرار دارند و در Portlaoise یک روحیه بسیار رقابتی ایجاد می کنند
10. The regime seems to be in its death throes.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که رژیم در حال مرگ و میر ناشی از مرگ است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که رژیم در مرگش باشد
11. Right now, he is in the throes of astonishment.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، او در اوج حیرت و شگفتی است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر او در حال غم و اندوه است
12. Its reflexes and death throes would cause it to fly.
[ترجمه ترگمان]عکس العمل سریع و مرگ آن باعث می شد که پرواز کند
[ترجمه گوگل]رفلکس های آن و مرگ و میر آن باعث می شود پرواز کند
13. A pang of exquisite suffering - a throe of true despair - rent and heaved my heart.
[ترجمه ترگمان]دردی که از رنج شیرین - رنج ناامیدی واقعی - و قلبم را بالا می اورد
[ترجمه گوگل]یک نفر از درد و رنجی عجیب و غریب - دلتنگی ناامیدی واقعی - اجاره کردن و قلب من را برداشت
14. This night I mosquito came to my throe, I don't know if it still alive when I pour it out.
[ترجمه ترگمان]این شب من از خواب پریدم، اما نمی دانم وقتی آن را بیرون می ریزم، هنوز زنده است یا نه
[ترجمه گوگل]این شب من پشه به من افتاد، من نمی دانم اگر آن را هنوز زنده، زمانی که من آن را ریختن