کلمه جو
صفحه اصلی

extravagantly


بطورنامعقول یاگزاف، بافراط، زیاد، مسرفانه، باگزاف گویی

انگلیسی به فارسی

اسراف آمیزانه


خارق العاده


انگلیسی به انگلیسی

• lavishly, in a profligate manner; in a costly manner; excessively

جملات نمونه

1. The Monroes continued to entertain extravagantly.
[ترجمه ترگمان]The همچنان به نوشیدن ادامه می داد
[ترجمه گوگل]مونرو ادامه داد: به طرز وحشیانه ای سرگرم می شود

2. By supercar standards, though, it is not extravagantly priced for a beautifully engineered machine.
[ترجمه ترگمان]با این حال، با توجه به استانداردهای supercar، قیمت آن به اندازه یک دستگاه مهندسی شده زیبا قیمت گذاری نشده است
[ترجمه گوگل]با این حال، با استانداردهای supercar، برای ماشین زیبایی طراحی شده قیمت آن به طرز خارق العاده ای نیست

3. Jeff had shopped extravagantly for presents for the whole family.
[ترجمه ترگمان]جف برای تمام اعضای خانواده به حد کافی extravagantly کرده بود
[ترجمه گوگل]جف به شدت برای هدیه برای تمام خانواده خریداری کرد

4. He rewarded good service generously but not extravagantly.
[ترجمه ترگمان]با سخاوت به خدمات خوب پاداش داد، اما نه به طرزی افراطی
[ترجمه گوگل]او خدمات سخاوتمندانه، به طرز عجیب و غریبی پاداش داد

5. In Rome, scent was used extravagantly in the famous baths and during banquets.
[ترجمه ترگمان]در رم، رایحه در حمام معروف و در طول مهمانی به شدت مورد استفاده قرار می گرفت
[ترجمه گوگل]در رم، عطر و بوی عجیب و غریب در حمام معروف و در حین ضیافت استفاده شد

6. We are not spending extravagantly, but spending reasonably and temperately.
[ترجمه ترگمان]ما پول زیادی خرج نمی کنیم، بلکه به طور منطقی و temperately خرج می کنیم
[ترجمه گوگل]ما به اندازه کافی هزینه نمی کنیم، اما به اندازه کافی هزینه می کنیم

7. He was not extravagantly hoping to have superior conditions as that of students from town, and would rest satisfied with the situation similar to most village students.
[ترجمه ترگمان]او به شدت امیدوار نبود که شرایط بهتری مانند دانشجویان شهر داشته باشد و از وضعیت مشابه بسیاری از دانشجویان روستا راضی باشد
[ترجمه گوگل]او به طرز خارق العاده ای امیدوار نبود که شرایط مناسبتری برای دانشجویان شهر داشته باشد و با موقعیتی شبیه به بیشتر دانش آموزان روستایی راضی باشد

8. But we must remember not to use it extravagantly.
[ترجمه ترگمان]ولی ما باید به خاطر داشته باشیم که آن را extravagantly از آن استفاده نکنیم
[ترجمه گوگل]اما ما باید به یاد داشته باشیم از آن استفاده نکنیم

9. She had on occasions praised him extravagantly.
[ترجمه ترگمان]او در این موارد بیش از اندازه او را تحسین می کرد
[ترجمه گوگل]او در موارد خاص او ستایش را تحسین کرد

10. She ran out extravagantly in praise of me.
[ترجمه ترگمان]آن قدر از من تمجید کرد که بیش از حد تمجید کرد
[ترجمه گوگل]او به شدت از ستایش از من فرار کرد

11. New Grange is one of the most extravagantly decorated prehistoric tombs.
[ترجمه ترگمان]عمارت تراش کراس گرینج یکی از the مقبره های دوران ماقبل تاریخ است
[ترجمه گوگل]گرانج جدید یکی از مقبره های پرحرارت ترین تزئین شده است

12. Often extravagantly expensive, they are about the size of a hockey puck and just as dense.
[ترجمه ترگمان]آن ها اغلب بسیار گران قیمت هستند و در مورد اندازه یک گوی هاکی و به همان اندازه متراکم هستند
[ترجمه گوگل]اغلب به طرز خارق العاده ای گران هستند، آنها در مورد اندازه یک کوه هاکی و همان اندازه متراکم هستند

13. The problems should be solved actively and smoothly, extravagantly, or it is adverse for the education.
[ترجمه ترگمان]مشکلات باید به طور فعال و روان حل شوند، یا برای آموزش زیان آور است
[ترجمه گوگل]این مشکلات باید به طور فعال و هموار، بی عیب و نقص و یا برای تحصیلات معضل حل شود

پیشنهاد کاربران

بستگی به جمله داره:
حسابی
زیادی
بیش از حد
شدیداً



کلمات دیگر: