1. correspondence between two sets
هم نگری (یا تناظر) بین دو مجموعه
2. correspondence courses
کلاس های مکاتبه ای،دوره های مکاتبه ای
3. his correspondence was printed in three volumes
مکاتبات او در سه جلد به چاپ رسید.
4. interoffice correspondence
مراسلات درون سازمانی
5. one-to-one correspondence
همخوانی یک به یک
6. their correspondence lasted for many years
مکاتبه ی آنها سال ها ادامه داشت.
7. among the correspondence received by him were two postcards and one bill
در میان نامه های دریافتی او دو کارت پستال و یک صورتحساب هم بود.
8. there is no correspondence between these two account books
این دو دفتر حساب با هم نمی خوانند (همخوانی ندارند).
9. she educated herself through correspondence courses
از طریق درس های مکاتبه ای خودآموزی کرده است.
10. in spanish, there is a relatively close correspondence between the sound and the spelling of words
در اسپانیایی بین صدای واژه ها و املای آنها همخوانی نسبتا نزدیکی وجود دارد.
11. There is a close correspondence between the two extracts.
[ترجمه ترگمان]بین این دو عصاره، ارتباط نزدیکی وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک پیوند نزدیک بین دو عصاره وجود دارد
12. I have seen the correspondence between the company and the local authority.
[ترجمه ترگمان]من مکاتبه بین شرکت و مقامات محلی را دیده ام
[ترجمه گوگل]من مکاتبات بین شرکت و مقامات محلی را دیده ام
13. Remember to keep copies of all your correspondence.
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باش که کپی تمام مکاتبات تو رو نگه داری
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که کپی تمام مکاتبات خود را حفظ کنید
14. My correspondence happens to be rigidly controlled.
[ترجمه ترگمان]مکاتبه من کاملا تحت کنترل است
[ترجمه گوگل]مکاتبات من به طور محرمانه کنترل می شود
15. I did a correspondence course in economics.
[ترجمه ترگمان]من یک دوره مکاتبه ای را در اقتصاد گذراندم
[ترجمه گوگل]من یک دوره مکاتبات در اقتصاد را انجام دادم
16. She deals with all the correspondence promptly and efficiently.
[ترجمه ترگمان]او با تمام مکاتبه سریع و موثر سر و کار دارد
[ترجمه گوگل]او همه مکاتبات را سریع و موثر می کند