کلمه جو
صفحه اصلی

windless


بی باد، بی وزش، بینفس، بیرمق

انگلیسی به فارسی

بیباد، بیوزش


از نفس افتاده، بینفس، بیرمق


بدون باد


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: windlessly (adv.), windlessness (n.)
(1) تعریف: lacking wind or a breeze.
متضاد: windy

(2) تعریف: out of breath.

• lacking wind, calm, quiet (as of the weather on a certain day); out of breath

جملات نمونه

1. Choose a still, windless day to climb it, otherwise the name is likely to prove very apt!
[ترجمه ترگمان]یک روز آرام و بدون باد انتخاب کنید تا از آن بالا بروید، در غیر این صورت ممکن است این نام بسیار مناسب باشد!
[ترجمه گوگل]یک روز باقیمانده، بدون باد برای صعود به آن را انتخاب کنید، در غیر اینصورت نام احتمالا بسیار مناسب است!

2. Certainly on warm windless days board games, comics and recorder corners can be encouraged in playgrounds.
[ترجمه ترگمان]قطعا در روزه ای گرم و بدون باد بازی، کامیک و گوشه ها را می توان در زمین های بازی تشویق کرد
[ترجمه گوگل]مطمئنا در بازی های روز بدون باد، بازی های هیئت مدیره، کمیک ها و گوشه های ضبط می تواند در زمین های بازی تشویق شود

3. They are only effective when used under windless conditions.
[ترجمه ترگمان]آن ها تنها زمانی موثر هستند که تحت شرایط بدون باد استفاده می شوند
[ترجمه گوگل]آنها فقط هنگامی که تحت شرایط بدون باد استفاده می شوند موثر هستند

4. In order to better windless, boatman let the three boats together.
[ترجمه ترگمان]به جهت بادی بهتر، قایقران سه قایق را کنار هم جمع کرد
[ترجمه گوگل]به منظور بهتر شدن باد، قایقراد سه قایق را با هم بگذارید

5. The whole windless place smelt sour and ammoniac.
[ترجمه ترگمان]کل آن خانه بدون باد بوی ترش و آمونیاک می داد
[ترجمه گوگل]محل بیدارشدن تمام ذرات ترش و آمونیاک است

6. But even on windless days the air always smelt of something under sulphurcoal, or acid.
[ترجمه ترگمان]اما حتی در روزه ای بدون باد هوا همیشه بوی چیزی زیر sulphurcoal یا اسید را می داد
[ترجمه گوگل]اما حتی در روزهای بدون باد، هوا همواره ذرات زیر سولفوره یا ذغال سنگ ذوب می شود

7. Under windless condition or in gentle breeze, it can be calculated either through outside compound sprinkler tests or with experimental data from single sprinkler test.
[ترجمه ترگمان]تحت شرایط بدون باد یا باد ملایم، می توان آن را هم از طریق آزمایش sprinkler یا با داده های آزمایشی از تست تک آب پاش محاسبه کرد
[ترجمه گوگل]تحت شرایط باد و یا در نسیم ملایم، می توان آن را از طریق آزمون های آبپاش دیگر خارجی یا با داده های تجربی از تست اسپرینکر تک محاسبه می شود

8. A cool and bright windless night, alone on his back to lie down and quietly watch the stars, the sky.
[ترجمه ترگمان]یک شب بدون باد سرد و درخشان، تنها بر پشت او دراز کشیده بود تا دراز بکشد و به ستاره ها و آسمان نگاه کند
[ترجمه گوگل]یک شب آرام و روشن و بدون باد، به تنهایی در پشت خود به گریه و بی سر و صدا ستاره ها، آسمان را تماشا می کند

9. Windless weather and favorable tides were required for the landing operations.
[ترجمه ترگمان]آب و هوای بد و جزر و مد مناسب برای عملیات فرود مورد نیاز بود
[ترجمه گوگل]هواپیما بدون باد و جزر و مد مناسب برای عملیات فرود بود

10. This region of tropical rain-forests, with its moist, windless climate and constant warmth provides ideal conditions for the growth and well-being the cocoa tree.
[ترجمه ترگمان]این منطقه از باران استوایی، با آب و هوای بدون باد و گرمای مداوم شرایط ایده آل برای رشد و رفاه درخت کاکائو را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این منطقه از باران های بارانی گرمسیری، با آب و هوای مرطوب و بدون باد و گرمای ثابت، شرایط ایده آل برای رشد و رفاه درخت کاکائو را فراهم می کند

11. He prefers windless days for playing golf.
[ترجمه ترگمان]او دو روز را برای بازی گلف ترجیح می دهد
[ترجمه گوگل]او روزهای بدون باد را برای بازی گلف ترجیح می دهد

12. And now in this windless February instant Ihad crossed over into a new phase of living.
[ترجمه ترگمان]و اکنون در این لحظه بدون باد، Ihad به مرحله جدیدی از زندگی گذشته بود
[ترجمه گوگل]و اکنون در این فوریه بدون فوریه، Ihad به فاز جدیدی از زندگی تبدیل شده است

13. It's a windless day today.
[ترجمه ترگمان]امروز یه روز بدون باد - ه
[ترجمه گوگل]این روز بدون باد است امروز

14. Turin is a windless city.
[ترجمه ترگمان]تورین یک شهر بدون باد است
[ترجمه گوگل]تورین شهر بی روح است

پیشنهاد کاربران

هوای راکد


کلمات دیگر: