کلمه جو
صفحه اصلی

gourmet


معنی : خوراک شناس، شراب شناس، خبره خوراک
معانی دیگر : (کسی که از خوراک خوب لذت می برد و در شناخت آن مهارت دارد) خوراک شناس، خوش خوراک، نازکخوار، اهل عیش و نوش

انگلیسی به فارسی

خوراک شناس، خبره خوراک، شراب شناس


لذیذ، خوراک شناس، شراب شناس، خبره خوراک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: someone who appreciates and is knowledgeable about well-prepared food, fine wines, and the like.
مترادف: connoisseur, epicure, gastronome
مشابه: bon vivant

- As a gourmet, he chooses to eat at only the finest restaurants.
[ترجمه ترگمان] او به عنوان یک gourmet، تنها در بهترین رستوران ها غذا می خورد
[ترجمه گوگل] به عنوان یک غذای لذیذ، او تصمیم می گیرد که تنها در بهترین رستوران ها غذا بخورد
صفت ( adjective )
• : تعریف: characteristic of or suited to the taste of someone who values food and drink of high quality.

- The store sells a variety of expensive gourmet foods.
[ترجمه ترگمان] این فروشگاه غذاهای مصرفی متنوعی را به فروش می رساند
[ترجمه گوگل] فروشگاه انواع مختلفی از غذاهای پرطرفدار را به فروش می رساند

• connoisseur of fine food and drink, epicure
of or characteristic of a gourmet, of or characteristic of a connoisseur of fine food and drink
a gourmet is a person who enjoys good food and who knows a lot about cooking and wine.
you use gourmet to describe food which is intended to be enjoyed by gourmets.

مترادف و متضاد

person who likes, knows about


خوراک شناس (اسم)
gastronome, gourmet

شراب شناس (اسم)
gourmet

خبره خوراک (اسم)
gourmet

Synonyms: food bon vivant, connoisseur, critic, epicure, epicurean, gastronome, gastronomer, gastronomist, gourmand


جملات نمونه

Uncle Ahmadkhan was a gourmet.

عمو احمد‌خان در خوراک خوش‌سلیقه بود.


1. gourmet cook
آشپز غذاهای ویژه (برای اشخاص خوراک شناس و خوراک دوست)

2. gourmet restaurant
رستوران غذاهای عالی (مورد پسند خوراک شناسان)

3. the gourmet shop
دکه ی خوراک های لذیذ

4. uncle ahmadkhan was a gourmet
عمو احمد خان در خوراک خوش سلیقه بود.

5. Flavored coffee is sold at gourmet food stores and coffee shops.
[ترجمه ترگمان]قهوه flavored هم در فروشگاه های مواد غذایی و کافی شاپ به فروش می رسد
[ترجمه گوگل]قهوه با طعم در فروشگاه های غذای لذیذ و کافی شاپ فروخته می شود

6. A gourmet like him always eats in expensive restaurants.
[ترجمه نجوا] یک خوش خوراک مثل او همیشه در رستوران های گران قیمت غذا میخورد
[ترجمه ترگمان]یک gourmet مثل او همیشه در رستوران های گران قیمت غذا می خورد
[ترجمه گوگل]لذیذ مانند او همیشه در رستوران های گرانقیمت می خورد

7. The cafe serves an assortment of gourmet treats.
[ترجمه ترگمان]این کافه، یک مجموعه از treats را سرو می کند
[ترجمه گوگل]کافی نت یک دسته از غذاهای لذیذ را در اختیار شما قرار می دهد

8. A food maven could also be called a gourmet.
[ترجمه ترگمان]یک maven غذایی نیز می تواند یک gourmet باشد
[ترجمه گوگل]یک غذای غذایی نیز می تواند یک غذای پرطرفدار نامیده شود

9. There are endless possibilities for good gourmet wining and dining with style, tasting the superb local delights.
[ترجمه ترگمان]امکانات بی پایان برای gourmet خوب و صرف غذا با سبک، چشیدن مزه خوب محلی وجود دارد
[ترجمه گوگل]امکانات بی حد و حصر برای برنده شدن و لذت بردن از لذت بردن با سبک، لذت بردن از مکان های عالی وجود دارد

10. The shop only sells gourmet food, at astronomical prices.
[ترجمه ترگمان]این مغازه فقط غذا را به قیمت نجومی می فروشد
[ترجمه گوگل]فروشگاه تنها غذای لذیذ را در قیمت نجومی فروخته است

11. "Gourmet Food without Salt" is aimed at people with high-blood pressure.
[ترجمه ترگمان]\"غذا بدون نمک\" افراد با فشار خون بالا را هدف قرار می دهد
[ترجمه گوگل]غذای لذیذ بدون نمک در افراد مبتلا به فشار خون بالا هدف قرار می گیرد

12. Guiltless Gourmet Baked Not Fried tortilla chips.
[ترجمه ترگمان]guiltless Gourmet Baked chips Fried tortilla نیست
[ترجمه گوگل]چیپس چغندر قهوه ای پخته شده بدون ذوق خورده

13. Darwin was himself something of a gourmet, also punctilious in his insistence that ties were obligatory.
[ترجمه ترگمان]داروین نیز در پافشاری خود که پیوند اجباری بود، با دقت بسیار عمل می کرد
[ترجمه گوگل]داروین خودش چیزی است که در مورد غذای پرطرفدار است، و همچنین اصرار دارد که روابط واجب است

14. A gourmet meal does await the adventurous at nearby Keystone Resort.
[ترجمه ترگمان]یک وعده غذایی به انتظار ماجراجو در هتل Keystone نزدیک می شود
[ترجمه گوگل]یک وعده غذای لذیذ، در معرض پرماجرا در نزدیکی کیش استون توچال قرار دارد

اصطلاحات

gourmet cook

آشپز غذاهای ویژه (برای اشخاص خوراک‌شناس و خوراک‌دوست)


gourmet restaurant

رستوران غذاهای عالی (موردپسند خوراکش‌ناسان)


پیشنهاد کاربران

عالی ، خوشمزه

Gourmet meal = غذای خوشمزه با کیفیت بالا

غذا یا نوشیدنی با کیفیت بالا

اسم: خوراک شناس، فردی که خبره خوراک است
She is a gourmet cook

صفت: خوشمزه، عالی، ناب، با کیفیت
gourmet coffee
a gourmet meal
a gourmet restaurant
a gourmet chef

Syn : foodie

noun
🔴a connoisseur of good food; a person with a discerning palate

Similar :
gastronome / epicure / epicurean / connoisseur / bon vivant / bon viveur / foodie

🔴of a kind or standard suitable for a gourmet.
modifier noun: gourmet
🔵"a gourmet meal"

گُر مِی


کلمات دیگر: