کلمه جو
صفحه اصلی

get the hang of


قلق کاری یا چیزی را آموختن، اسلوب عملکرد (چیزی را) یادگرفتن، لم کاری را آموختن، عادت کردن به

انگلیسی به انگلیسی

• become good at, become proficient at; comprehend, understand, grasp

دانشنامه عمومی

قلق (چیزی) دست (آدم) آمدن


پیشنهاد کاربران

قلق گیری قلق چیزی را گرفتن

ماهر شدن در کاری

یادگرفتن چگونگی انجام کاری و یا استفاده کردن از چیزی ( این عبارت informal می باشد )
ترجمه گرفته شده از دیکشنری آنلاین Longman :
to learn how to do something or use something

سر در اوردن به نحوه کار چیزی یا حل سوالی یا استفاده از وسیله ای

i promise you will get the hang of it in two days
قول میدهم که قلق کار توی دو روز دستت بیاد

To begin to understand or manage at a basic level
To learn to handle with some skill

قلق چیزی دست کسی آمدن
It's not difficult once you get the hang of it
سخت نیست وقتی که ( اگه ) قلقش دستت بیاد.

قلق چیزی را آموختن
در کاری حرفه ای شدن
نحوه کار را یاد گرفتن



راه افتادن ( در کاری ) . . قول میدم 2روزه راه بیفتی!!

Understand

وقتی مزه ش زیر دندونت اومد


کلمات دیگر: