1. a buffer zone between two hostile countries
سرزمین جداساز دو کشور متخاصم
2. the device will buffer against shocks
این اسباب اثر تکان شدید را خنثی می کند.
3. Eastern Europe was important to Russia as a buffer against the West.
[ترجمه ترگمان]اروپای شرقی برای روسیه به عنوان یک حایل در برابر غرب مهم بود
[ترجمه گوگل]اروپای شرقی برای روسیه به عنوان یک بافر در برابر غرب مهم بود
4. Turkey and Greece were buffer states against the former Soviet Union.
[ترجمه ahmad fallah] ترکیه و یونان ایالت های حائل در مقابل اتحاد جماهیر شوروی سابق بودند.
[ترجمه ترگمان]ترکیه و یونان در برابر اتحاد جماهیر شوروی پیشین، buffer بودند
[ترجمه گوگل]ترکیه و یونان در برابر اتحاد جماهیر شوروی سابق، کشورهای بافر بودند
5. A family can provide a buffer against stress at work.
[ترجمه ترگمان]یک خانواده می تواند یک ضربه گیر را در مقابل استرس در کار فراهم کند
[ترجمه گوگل]یک خانواده می تواند یک بافر در برابر استرس در محل کار ایجاد کند
6. A buffer stock of grain was held in case of emergency shortages.
[ترجمه ترگمان]یک انبار غله ذخیره در صورت کمبود برق برگزار شد
[ترجمه گوگل]در صورت کمبود اوراق بهادار، سهام بافر دانه ها برگزار شد
7. A little money can be a useful buffer in time of need.
[ترجمه ترگمان]پول کمی می تواند یک بافر مفید در زمان نیاز باشد
[ترجمه گوگل]پول کمی می تواند یک ببر مفید در زمان نیاز باشد
8. Keep savings as a buffer against unexpected cash needs.
[ترجمه ترگمان]پس انداز خود را به عنوان یک حایل در برابر نیازهای مالی غیر منتظره حفظ کنید
[ترجمه گوگل]صرفه جویی به عنوان یک بافر در برابر نیازهای نقدی غیر منتظره
9. They tried to buffer themselves against problems and uncertainties.
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی کردند که خود را در برابر مشکلات و عدم قطعیت پنهان کنند
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند خود را در برابر مشکلات و عدم اطمینان با خود ببرند
10. The organization acts as a buffer between the management and the union.
[ترجمه ترگمان]این سازمان به عنوان حایل بین مدیریت و اتحادیه عمل می کند
[ترجمه گوگل]این سازمان به عنوان یک بافر بین مدیریت و اتحادیه عمل می کند
11. Romantic love will buffer you against life's hardships.
[ترجمه ترگمان]عشق رمانتیک باعث می شود شما در مقابل سختی های زندگی به شما کمک کند
[ترجمه گوگل]عشق رمانتیک شما را در برابر سختی های زندگی محافظت می کند
12. I bought a house as a buffer against inflation.
[ترجمه ترگمان]من یک خانه را به عنوان یک حایل در برابر تورم خریدم
[ترجمه گوگل]من یک خانه را به عنوان یک بافر در برابر تورم خریدم
13. Support from family and friends acts as a buffer against stress.
[ترجمه ترگمان]حمایت از خانواده و دوستان به عنوان یک حایل در برابر استرس عمل می کند
[ترجمه گوگل]حمایت از خانواده و دوستان به عنوان یک بافر در مقابل استرس عمل می کند
14. Now we need a vertex buffer.
[ترجمه ترگمان]حالا ما به یک بافر راس نیاز داریم
[ترجمه گوگل]حالا ما نیاز به یک بافر ریشه داریم
15. She often had to act as a buffer between father and son.
[ترجمه ترگمان]او اغلب مجبور بود به عنوان حایل بین پدر و پسر عمل کند
[ترجمه گوگل]او اغلب مجبور بود به عنوان یک بافر بین پدر و پسر عمل کند