کلمه جو
صفحه اصلی

cathode


معنی : کاتد، الکترود منفی، قطب منفی، قطب منی
معانی دیگر : (برق و مکانیک)، کاتد (الکترود منفی)، (در لامپ های خلا) پخش کننده ی الکترون ها

انگلیسی به فارسی

(فیزیک - ش) کاتد، الکترود منفی، قطب منفی


کاتد، قطب منی


کاتد، الکترود منفی، قطب منفی، قطب منی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the positive terminal of a battery. (Cf. anode.)

• negatively-charged electrode, negative pole of a current (electricity)
a cathode is the negative electrode in a cell such as a battery; a technical term in physics.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] 1- کاتد (الکترود منفی )، قطب منفی 2- (در لامپ هاى خلا) پخش کننده ى الکترون ها 3- ترمینال (پایانه ى ) مثبت باترى
[کامپیوتر] قطب منفی ( کاتد ) .
[برق و الکترونیک] کاتد، قطب منفی - کاتد 1.منبع اصلی الکترونهادر لامپ الکترونی. فیلامان لامپهای با گرمایش مستقیم همان کاتد است. در لامپهای با گرمایش غیره مستقیم یک کاتد فلز اندود در اطراف گرمکن قرار می گیرد. در انواع دیگر کاتد، الکترونها تحت تاثیر نور یاولتاژ بالاگسیل می شود . 2. الکترود منفی باتری یا سایر وسایل الکتروشیمیای. 3. یکی از دو سر دیود نیمه رسانا که در شرایط بایاس مستیم دیود نیست به سر دیگر آن منفی است.

مترادف و متضاد

کاتد (اسم)
cathode

الکترود منفی (اسم)
cathode

قطب منفی (اسم)
cathode

قطب منی (اسم)
cathode

جملات نمونه

1. drum cathode
کاتد گردنده

2. Cathode rays are attracted by a positive charge.
[ترجمه ترگمان]اشعه های خورشید توسط بار مثبت جذب می شوند
[ترجمه گوگل]پرتوهای کاتدی با یک بار مثبت جذب می شوند

3. On average, the electrons travel from the cathode to the anode.
[ترجمه ترگمان]به طور متوسط، الکترون ها از کاتد به سمت آند حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]به طور متوسط، الکترونها از کاتد به آند منتقل می شوند

4. Thus, reduction takes place at the cathode.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه کاهش در کاتد رخ می دهد
[ترجمه گوگل]بنابراین، کاهش در کاتد اتفاق می افتد

5. The palladium cathode was charged with dissolved hydrogen.
[ترجمه ترگمان]کاتد پالادیوم به هیدروژن حل شده متهم شد
[ترجمه گوگل]کاتد پالادیوم با هیدروژن حل شده متهم شد

6. Indeed, much development work is required before cathode ray tube performance can be attained.
[ترجمه ترگمان]در واقع، کار توسعه زیادی قبل از رسیدن به عملکرد لامپ اشعه کاتدی مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]در حقیقت، قبل از انجام کارایی لامپ های کادو، نیاز به توسعه بسیار زیاد است

7. The negative terminal is called the cathode and the positive is the anode.
[ترجمه ترگمان]این پایانه منفی کاتد نامیده می شود و آند مثبت آند است
[ترجمه گوگل]ترمینال منفی کاتد نامیده می شود و مثبت آند است

8. But it was Jen's cathode fame which burst into every restaurant, flashed into every club.
[ترجمه ترگمان]اما این غرور cathode بود که در هر رستوران منفجر می شد، به هر کلوپ خطور می کرد
[ترجمه گوگل]اما این شهر شهرت کاتد هرج و مرج بود که به هر رستوران سرازیر شد و به هر باشگاهی خیره شد

9. Moreover, cathode emission is quite sensitive to structure parameters such as dielectric layer' thickness, anode voltage and gate aperture; therefore, it is hard to guarantee the emission uniformity.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، انتشار کاتد به پارامترهای ساختاری مانند ضخامت لایه دی الکتریک، ولتاژ آند و دیافراگم گیت بسیار حساس است؛ بنابراین تضمین یکنواختی انتشار آن دشوار است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، انتشار کاتد بسیار حساس به پارامترهای ساختاری مانند ضخامت لایه دی الکتریک، ولتاژ آنود و دیافراگم می باشد بنابراین، تضمین یکنواختی انتشار، سخت است

10. Companies are hydride battery cathode material of spherical nickel hydroxide Asia, one of the main suppliers.
[ترجمه ترگمان]شرکت ها به عنوان تامین کننده اصلی باتری های نیکل، یکی از تامین کنندگان اصلی، باتری هیدرید (Asia)هستند
[ترجمه گوگل]شرکت ها مواد هیدرید باتری کاتدی از کروی هیدروکسید نیکل آسیا، یکی از تامین کنندگان اصلی است

11. Cold cathode sensing tubes are more rugged than the glass, hot - filament tubes.
[ترجمه ترگمان]لوله های sensing سرد از جنس شیشه، لوله های دارای رشته داغ، rugged هستند
[ترجمه گوگل]لوله های سنجش کاتدی خنک تر از لوله های شیشه ای داغ است

12. An electron tube having a cathode and an anode.
[ترجمه ترگمان]یک لامپ الکترونی که کاتد و آند است
[ترجمه گوگل]یک لوله الکترون با یک کاتد و یک آند دارد

13. A new multiple hollow cathode sputtering target which has a simple structure and a high sputtering rate, was put forward.
[ترجمه ترگمان]شکل جدیدی از کاتد که شامل یک ساختار ساده است و نرخ sputtering بالایی دارد، به جلو گذاشته شده است
[ترجمه گوگل]یک هدف جدید از چندتایی کاتد پر شده که یک ساختار ساده و یک نرخ پاشش بالا دارد، مطرح شد

14. Male speaker Joe was more interested in wires and cathode ray tubes.
[ترجمه ترگمان]جو مرد بیشتر به سیم ها و لوله های پرتو کاتدی علاقه مند بود
[ترجمه گوگل]سخنران نر جو بیشتر علاقه مند به سیم و لوله های پرتو کاتدی بود

پیشنهاد کاربران

cathode ( فیزیک )
واژه مصوب: قطب منفی
تعریف: قطبی در باتری که جریان از آن خارج شود؛ این قطب نسبت به باتری منفی و نسبت به مدار خارجی مثبت است


کلمات دیگر: