کلمه جو
صفحه اصلی

deallocation


بازستانی، ازاد سازی

انگلیسی به فارسی

بازستانی، آزاد‌سازی


اعطای مجوز


دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] آزادسازی - آزاد سازی - رهاسازی یک منبع توسط یک برنامه هنگامی که به آن نیازی ندارد.

جملات نمونه

1. Connection pooling is associated with the allocation and deallocation of agents.
[ترجمه ترگمان]ادغام اتصال با تخصیص و deallocation عوامل مرتبط است
[ترجمه گوگل]جمع آوری ارتباط با تخصیص و تخلیه عوامل مرتبط است

2. These special methods include allocation, deallocation, and initialization of objects.
[ترجمه ترگمان]این روش های ویژه شامل تخصیص، deallocation و مقداردهی اولیه اشیا می شوند
[ترجمه گوگل]این روش های خاص عبارتند از تخصیص، حذف و راه اندازی اشیاء

3. The automatic deallocation associated with scoping rules takes care of most memory leaks associated with frame variables.
[ترجمه ترگمان]اتوماتیک سازی اتوماتیک همراه با قوانین هدف گذاری از بیشتر نشت حافظه مربوط به متغیرهای چارچوب مراقبت می کند
[ترجمه گوگل]Deallocation خودکار همراه با قواعد محدوده مورد توجه بیشتر از نشت حافظه مرتبط با متغیرهای فریم است

4. Memory allocation and deallocation is much faster, because it is all done a pool at a time.
[ترجمه ترگمان]تخصیص حافظه و deallocation بسیار سریع تر است، چون همه کار در یک زمان انجام می شود
[ترجمه گوگل]تخصیص و حذف حافظه بسیار سریعتر است، زیرا در همه زمانها یک استخر به انجام می رسد

5. Automatic Deallocation of Unwanted Memor - The most common yet repeated mistake that programmers make occurs while using system memory.
[ترجمه ترگمان]متداول ترین اشتباه تکراری که برنامه نویسان در هنگام استفاده از حافظه سیستم انجام می دهند رایج ترین اشتباه است
[ترجمه گوگل]حذف خودکار خاطرات ناخواسته - اشتباه رایج ترین و تکرار پذیر است که برنامه نویسان هنگام استفاده از حافظه سیستم انجام می دهند

6. Allocators, which handle memory storage allocation/deallocation for elements in containers.
[ترجمه ترگمان]Allocators، که تخصیص ذخیره حافظه \/ deallocation برای عناصر در ظروف را کنترل می کند
[ترجمه گوگل]توزیع کنندگان، که تخصیص حافظه / ذخیره سازی حافظه را برای عناصر در ظروف اداره می کنند

7. Sort failure. Prevented incorrect extent deallocation by aborting sort.
[ترجمه ترگمان]یه جور شکست با از بین بردن مرتب سازی، میزان خطای خود را کاهش دهید
[ترجمه گوگل]شکست مرتب سازی با استفاده از سقط جنین از میزان نادرست استفاده شده جلوگیری می شود

8. Moreover dynamic memory allocation is under the control of the programmer, which inevitably means that memory deallocation is the burden of the programmer.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این تخصیص حافظه پویا تحت کنترل برنامه نویس است که به ناچار به این معنی است که حافظه deallocation بار برنامه نویس است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این تخصیص حافظه پویا تحت کنترل برنامهنویس است، که به ناچار به معنی آن است که صرفه جویی در حافظه بار برنامه نویس است

9. However, more complicated uses of Simple Segregated Storage may require a sorted free list, which makes deallocation O(N).
[ترجمه ترگمان]با این حال، استفاده پیچیده تر از ذخیره سازی ساده Segregated ممکن است نیاز به یک فهرست آزاد مرتب شده داشته باشد که باعث می شود deallocation O (N)
[ترجمه گوگل]با این حال، استفاده پیچیده تر از ذخیره سازی Simple Segregated ممکن است نیاز به یک فهرست رایگان مرتب شده باشد که باعث می شود O (N) حذف شود

10. But allocation is only half of memory management -- deallocation is the other half.
[ترجمه ترگمان]اما تخصیص تنها نیمی از مدیریت حافظه است - - deallocation نیمه دیگر است
[ترجمه گوگل]اما تخصیص تنها نیمی از مدیریت حافظه است

11. Finally, and very importantly, Java's automatic garbage collection prevents memory leaks and other pernicious bugs related to memory allocation and deallocation.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، و از همه مهم تر، جمع آوری زباله اتوماتیک جاوا از نشت حافظه و دیگر اشکالات مضر مربوط به تخصیص حافظه و deallocation جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]در نهایت، و بسیار مهم، جمع آوری خودکار زباله جاوا از نشت حافظه و دیگر اشکالات خرابکارانه مربوط به تخصیص و حذف حافظه جلوگیری می کند

12. Through pointer mapping sets and fault model, it can detect bad deallocation, memory leak and null pointer dereference faults automatically and increase the testing efficiency.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از مجموعه های نقشه برداری و مدل خطا، می تواند اشتباه ات بد، نشت حافظه و خطای dereference نشانگر خطا را به طور خودکار شناسایی کرده و کارایی آزمایش را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]از طریق نشانگر مجموعه ها و مدل خطا، می تواند به طور خودکار ناهنجاری های ناشتا، نشت حافظه و صفر ناپایداری اشاره گر را تشخیص دهد و کارایی تست را افزایش دهد

13. Pools are generally used when there is a lot of allocation and deallocation of small objects.
[ترجمه ترگمان]حوضچه ها عموما زمانی مورد استفاده قرار می گیرند که تخصیص بسیار زیادی از اشیا کوچک وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]استخرها به طور کلی زمانی استفاده می شود که تخصیص و تخریب اجسام کوچک بسیار زیاد باشد

14. Therefore, not only is allocation fast, but for most objects, deallocation is free.
[ترجمه ترگمان]بنابراین نه تنها به سرعت تخصیص می یابد، بلکه برای اغلب اشیا، deallocation آزاد است
[ترجمه گوگل]بنابراین، نه تنها تخصیص سریع است، بلکه برای اکثر اشیاء، آزاد سازی آزاد است


کلمات دیگر: