کلمه جو
صفحه اصلی

chassis


معنی : شاسی، اسکلت، شاسی اتومبیل، کالبد
معانی دیگر : (مکانیک) شاسی، تنه ی اتومبیل (بدون اتاق یا frame)، بستمان، تنه بر، تنه بند، چهار چوب یا قاب که قنداق توپ جنگی روی آن سوار است و هنگام آتش کردن پس و پیش می رود، رجوع شود به: landing gear، (رادیو و تلویزیون) چهارچوبی که بلند گو و لامپ ها و کلیه ی سیم ها و غیره روی آن سوار است و در داخل جعبه ی رادیو یا تلویزیون جاسازی شده، شاسی اتومیل

انگلیسی به فارسی

شاسی اتومیل، اسکلت، کالبد، تنه، پیکره، قاب، چارچوب و قید، کفی


شاسی


شاسی، اسکلت، شاسی اتومبیل، کالبد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: chassis
(1) تعریف: in a motor vehicle, the frame supporting the body and engine.

- The mechanic lowered the engine onto the chassis.
[ترجمه ترگمان] مکانیک موتور را روی شاسی فرود آورد
[ترجمه گوگل] مکانیک موتور را بر روی شاسی پایین آورد

(2) تعریف: the landing gear of an airplane.

(3) تعریف: in electronic equipment, the frame in which the functioning parts are mounted.

(4) تعریف: in a gun, the groove along which the carriage moves back and forth.

• foundation; frame and machinery of an automobile, undercarriage
a chassis is the framework that a vehicle is built on.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] شاسی .
[برق و الکترونیک] تنه ؛ شاسی قاب فلزی یا ساختار جعبه مانندی که با نصب اجزای الکترونیکی روی آن مداری عملیاتی نظیر گیرنده رادیو یا تلویزیون، ضبط صوت، یا منبع تغذیه به وجود می آید. در حال حاضر عمدتاً از تخته های مدار چاپی به جای آن استفاده می شود.
[نساجی] شاسی - بدنه اصلی دستگاه - تخته چاپ شده

مترادف و متضاد

شاسی (اسم)
chassis

اسکلت (اسم)
frame, skeleton, chassis, staging

شاسی اتومبیل (اسم)
dead load, chassis

کالبد (اسم)
shell, skeleton, framework, mold, chassis, mould

framework


Synonyms: skeleton, undercarriage, body, case, frame


جملات نمونه

1. a distortion of the car chassis resulting from collision
کج و کوله شدگی (واپیچش) شاسی اتومبیل در اثر تصادم

2. The car's lightweight chassis is made from aluminium sheets.
[ترجمه ترگمان]شاسی سبک خودرو از ورقه های آلومینیومی ساخته شده است
[ترجمه گوگل]شاسی سبک وزن خودرو از ورق آلومینیوم ساخته شده است

3. He would attach a cable around the chassis of the car and winch it up on to the canal bank.
[ترجمه ترگمان]او تلویزیون کابلی را به روی بدنه ماشین وصل می کرد و به سمت ساحل نهر هدایت می کرد
[ترجمه گوگل]او یک کابل را در اطراف شاسی خودرو پیوست و آن را به سمت کانال کانچر می برد

4. Faqir is chin-deep in water, horizontal below the chassis of his aged aid lorry.
[ترجمه ترگمان]فقیر چانه دارد - عمیق در آب، که زیر شاسی آن کامیون aid قرار دارد
[ترجمه گوگل]فقیه در آب چشمه ای است، به طور افقی زیر شاسی کامیون سالم او

5. The company is currently designing a new chassis to provide full mechanical functionality, expecting it to ship in June.
[ترجمه ترگمان]شرکت در حال حاضر در حال طراحی یک شاسی جدید است تا عملکرد مکانیکی کامل داشته باشد و انتظار دارد که این شرکت در ماه ژوئن وارد کشتی شود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر شرکت در حال طراحی یک شاسی جدید برای ارائه قابلیت های مکانیکی کامل، انتظار می رود که آن را در ماه ژوئن عرضه کند

6. It got a new chassis, smoother styling, larger windows and a reworked interior.
[ترجمه ترگمان]یک بدنه جدید، سبک smoother، پنجره های بزرگ تر و یک فضای باز بازسازی شده داشت
[ترجمه گوگل]این یک شاسی جدید، یک ظاهر شیشه ای صاف، پنجره های بزرگتر و یک مجتمع بازسازی شده است

7. Slightly less willing to react is a chassis afflicted by over-light steering that lacks feel.
[ترجمه ترگمان]کمی کم تر تمایل به واکنش نشان می دهد، یک بدنه آسیب دیده از فرمان نور است که فاقد حس است
[ترجمه گوگل]اندکی مایل به واکنش نشان دادن یک شاسی است که توسط فرمان نور بیش از حد آسیب دیده است که فاقد احساس است

8. The bomb attached beneath the chassis of the Skoda detonated as the signal triggered it off.
[ترجمه ترگمان]بمب متصل شده در زیر بدنه خودرو ون منفجر شد و این علامت آن را منفجر کرد
[ترجمه گوگل]بمبی که زیر شاسی Skoda به آن متصل شد، به صورت سیگنال منفجر شد

9. The system is arranged in a rack-mounted chassis with universal backplane.
[ترجمه ترگمان]سیستم در یک شاسی سوار شده با پلن جهانی قرار داده می شود
[ترجمه گوگل]این سیستم در یک شاسی رکورد با پشتبانی جهانی طراحی شده است

10. Certainly both the chassis and V6 engine have known more competitive days.
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که هر دو موتور chassis و chassis روزه ای رقابتی بیشتری را می شناسند
[ترجمه گوگل]مطمئنا هر دو شاسی و موتور V6 بیشتر روزهای رقابتی را شناخته اند

11. The 205's chassis has achieved almost legendary status.
[ترجمه ترگمان]شاسی ۲۰۵ به طور تقریبا افسانه ای به دست آمده است
[ترجمه گوگل]شاسی 205 به وضعیت تقریبا افسانه ای دست یافته است

12. Restoration work on the chassis and coach body will commence soon and replacement bogies are now being sought.
[ترجمه ترگمان]کار بازسازی بر روی بدنه و بدنه مربی به زودی آغاز خواهد شد و واگن جایگزین در حال حاضر جستجو خواهد شد
[ترجمه گوگل]کارهای بازسازی بر روی شاسی و بدن مربی به زودی شروع می شود و در حال حاضر به دنبال جایگزینی چرخ دستی ها می باشد

13. The chassis lurched forward and then back sharply, knocking the four passengers off balance.
[ترجمه ترگمان]The به جلو خم شد و بعد به سرعت برگشت و چهار مسافر را در حال تعادل در بر گرفت
[ترجمه گوگل]شاسی به جلو و سپس به شدت لرزش، ضربه چهار مسافر از تعادل

14. The chassis is a steel cradle frame with an aluminium subframe.
[ترجمه ترگمان]شاسی یک قاب فولادی است که از جنس آلومینیوم ساخته شده است
[ترجمه گوگل]شاسی یک قاب مهار فولادی با زیر فریم آلومینیومی است

پیشنهاد کاربران

هم شاسی، هم اسکلت
the latest Apple Watch earned a curvier chassis
به قوس بودن تاچ اشاره میکنه ( اسکلت بندی منحنی )


کلمات دیگر: